بیلگان

معنی کلمه بیلگان در لغت نامه دهخدا

بیلگان. [ ب َ ل َ ] ( اِخ ) مؤلف مجمع الفصحاء نویسد: بیلقان که صاحب برهان با قاف نوشته است یقیناً با «گ » بوده و بیلقان معرب آن است. رجوع به بیلقان شود.

جملاتی از کاربرد کلمه بیلگان

ظاهراً عربی‌شدهٔ بیلگان از شهرهای قدیم اران است، در حدود چهارده فرسنگی جنوب بردعه و هفت فرسنگی شمال رود ارس واقع و سابقاً از توابع شروان بود ولی اکنون خرابست. یاقوت حموی در معجم البلدان می‌نویسد شهری است نزدیک دربند که آن را باب الابواب گویند و از توابع ارمینیهٔ کبری و نزدیک شروان قرار دارد. ابن فقیه آن را از بناهای قباد فرزند فیروز ساسانی معرفی کرده‌است. در ۱۱۲ هـ.ق در دومین جنگ اعراب با خزرها سردار مسلمانان، سعید بن عمروالحراشی پیروزی مهمی بر خزرها بدست آورده‌است. بیلقان را به ارمنی پایتاکاران می‌گفته‌اند. ابن حوقل در سده چهارم آن را شهری نیکو، دارا آب فراوان و باغستانها و آسیابهای متعدد نوشته‌است. این شهر که پس از ویران شدن بردع، کرسی اران بود در زمان مغول آبادی خود را از دست داد...