بلدد

معنی کلمه بلدد در لغت نامه دهخدا

بلدد. [ ] ( اِخ ) ( به معنی پسردشمنی یا جدال ) و او یکی از رفقای سه گانه ایوب بود و ایوب را می گفت که خداوند آنچه به تو بجا آورده است از مقتضای عدالت می باشد، و او را بلدد شوحی نیز گویند. ( از قاموس کتاب مقدس ).

جملاتی از کاربرد کلمه بلدد

از این پس مصیبت گریبان‌گیر ایوب شد و بلاهای متعدد بر او فروفرستاده شد، پنج فرزندش در یک توفان سهمگین کشته شدند، دارایی‌اش از بین رفت و خود نیز به بیماری جانکاهی دچار شد. سه تن از دوستانش به نام‌های الیفاز تیمانی، بلدد شوحی و سوفر نعماتی به دیدار او آمدند و کوشیدند دلیلی برای این روی‌دادهای ناگوار بیابند.