بغداد شاه

معنی کلمه بغداد شاه در لغت نامه دهخدا

بغدادشاه. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کلیایی بخش نقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان. سکنه 320 تن. آب از چشمه و رودخانه اسبادوی. محصول آنجا غلات ، حبوب ، انگور، قلمستان ، توتون. شغل اهالی آن زراعت ، قالیچه ، جاجیم و پلاس بافی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه بغداد شاه در فرهنگ فارسی

ده از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان. آب از چشمه و رودخانه اسبادوی . محصول : غلات حبوب انگور قلمستان توتون . شغل : زراعت قالیچه جاجیم و پلاس بافی .

جملاتی از کاربرد کلمه بغداد شاه

سلطان مراد چهارم در سال ۱۰۴۷ از راه موصل به بغداد لشکر شد تا دوباره بغداد را تصرف کند. سلطان عثمانی که مصمم به فتح بغداد بود، علی‌رغم کشته شدن محمد پاشا وزیر اعظم خود، دست از محاصره بغداد نداشت تا سرانجام جمعه ۱۸ شعبان ۱۰۴۷ در چهلمین روز محاصره به کمک توپخانه سنگین، موفق به شکست حصار شهر شد. تصرف بغداد توسط سلطان مراد چهارم، به سلطه پانزده سال ایرانیان بر بغداد پایان داد. مقاومت شدید ایرانیان در دوران محاصره باعث شد که سلطان مراد پس از ورود به بغداد، دستور قتل‌عام آنان را بدهد. به دنبال سقوط بغداد شاه صفی دستور داد ساروخان به همراه رستم خان سپهسالار بیگلربیگی آذربایجان، نظرعلی‌خان حاکم اردبیل و آقاخان مقدم حاکم مراغه با لشکریان خود به سپاه شاه پیوسته و عازم بغداد شوند.