بطائنی

معنی کلمه بطائنی در لغت نامه دهخدا

بطائنی. [ ب َ ءِ ] ( ص نسبی ) بطاینی. رجوع به بطاین شود.
بطائنی. [ ب َ ءِ ] ( اِخ ) ابوالحسن علی بن حمزه... رجوع به بطاینی شود.
بطائنی. [ ب َ ءِ ] ( اِخ ) بطاینی. ابوعیسی عبداﷲ... رجوع به بطاینی شود.

جملاتی از کاربرد کلمه بطائنی

پس از کشته شدن موسی کاظم در زندان سندی بن شابک، گروهی از وکلای موسی کاظم که اموال بسیاری را از او در دست داشتند، با انکار مرگ او، معتقد به مهدویتش شدند و فرقه واقفیه را شکل دادند؛ در این میان، عثمان بن عیسی رواسی نیز یکی از مهمترین سران این فرق بود. او با همراهی علی بن ابی‌حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و حیان سراج؛ اقدام به دعوت مردم به عقده باطل خویش کردند. در این بین علی بن موسی الرضا به مبارزه مستقیم با این فرقه پرداخت و جمع کثیری از آنان را مجاب کرد تا دست از عقیده زنده ماندن موسی کاظم بردارند. او در پیشرفت این فرقه نقش بسزایی داشت و به همین علت است که او را «شیخ الواقفه» خواندند.
بنیان‌گذاران واقفیه سه نفر به نام‌های: علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی از وکلا موسی کاظم بودند و به همین سبب اموال فراوان وی را دراختیار داشتند (زیاد قندی ۷۰ هزار دینار و علی بن حمزه ۳۰ هزار دینار). آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت رضا ناچار بودند آن اموال را تحویل وی دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه از این امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند: حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.
وی از بطائنه است و علت نامگذاری انان به بطائنی، شغل اجداد انان (بِطانه) بوده است که منظور دوختن یا خرید و فروش آستری لباس است.