بزول

معنی کلمه بزول در لغت نامه دهخدا

بزول. [ ب َ ] ( ع ص ) شتری که دندان نیش برآورده باشد. مذکر و مؤنث در وی یکسان است. ج ، بُزْل ، بُزُل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
بزول. [ ب ُ ] ( ع مص ) برآمدن نیش شتر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). برآمدن دندان نیش شتر. ( المصادر زوزنی ). برآمدن دندان نیشتر شتر. ( تاج المصادر بیهقی ).

جملاتی از کاربرد کلمه بزول

برای شناسایی این کمپلکس از نزول نقطهٔ انجماد استفاده میشو. برای این منظور ابتدا نقطهٔ ذوب بی فنیل را به‌طور تجربی پیدا می‌کنیم. سپس نقطه ذوب بی فنیل و Cr(acac)3 را محاسبه می‌کنیم. منحنی بزول نقطه انجماد هر دو را روی یک منحنی در اکسل بکشید و با فرول زیر جرم مولکولی Cr(acac)3را محاسبه کنید.
آرى كسانى كه در برابر كمبودها و محورميت ها، مردانه ايستادگى مى كنند و آنها كه دربوته آزمايش الهى خم به ابرو نمى آورند و همچون كوه محكم مى ايستند و استقامت مىنمايند، فقط ايمانشان به خداوند متعال است و بس قالوا بنا الله ثماستقاموا اينها لياقت ثواب و بزول ملائكه الهى را دارند كه مورد تكريم وپروردگار و ملائكه الله قرار گيرند. در مقابل آن صبر و استقامتى كه در برابر آنهمه محروميت ها به خرج دادند جا دارد، خداوند گروهى از فرشتگان را هنگام مرگ بعد ازآن به استقبال آنان بفرستد و مژده بهشت موعود را به آنها بدهند . و ابشر وباالجنة التى كنتم عدون .