معنی کلمه بدر الصفراء در دانشنامه اسلامی
از این غزوه به نامهای بَدْرِ المَوْعِد (۱)، بدرالآخره بدرالثالثه و بدر صُغری یاد شده است.
آیات نازل شده درباره غزوه بدر صغرا
برحسب بعضی از نقلها آیات ۱۷۱ ۱۷۵ آل عمران و ۸۴ و ۱۰۴ نساء درباره این غزوه نازل شده است.
علت شکل گیری بدر صغرا
ابوسفیان پس از نبرد اُحد قرار این غزوه را در منطقه بدر الصَفْراء نهاد تا شکست غزوه بدر کبری را در آن جا جبران کند. صفراء بخشی از منطقه بدر در مسیر اصلی مکه به مدینه بود که با مدینه فاصله کمتری داشت و در سال یک بار بازاری ۸ روزه در آن برپا می شد. مشرکان مکه از آن جهت که پیروزمندانه از احد باز گشته بودند و طمع پیروزی دیگری را در بدرالموعد داشتند به تدریج به جمع آوری سپاه پرداخته، خود را آماده جنگ کردند. خبرهایی که به مدینه می رسید همه گویای توان قریش برای جنگ و کمک گرفتن از همپیمانان عرب خویش در این جنگ بود. ابوسفیان نیز در این مدت آمادگی خویش را به هرکس که آهنگ مدینه داشت اعلام می کرد. اما گرفتاری مردم مکه در خشکسالی آن سال مایه سستی ابوسفیان گردید، هرچند از طرفی دیگر تمایل نداشت که تخلّف از وعده ای که خود قرار آن را گذاشته بود از ناحیه وی صورت گیرد، زیرا چنین امری سبب سرشکستگی قریش و جرأت بیش تر مسلمانان می شد، بدین جهت مایل بود زمینه ای فراهم شود که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در وعده گاه حاضر نشود. برخلاف میل ابوسفیان نُعیم بن مسعود اشجعی که از مدینه به مکّه آمده بود در دیداری با ابوسفیان و گروهی از سران قریش اوضاع مدینه را به اناری انباشته از دانه تشبیه کرد و مسلمانان را سخت درصدد تهیه سلاح و مرکب و کمک گرفتن از همپیمانهای اوس همچون قبایل بَلِیّ و جُهَیْنَه و دیگر قبایل دانست. ابوسفیان با شنیدن سخنان وی، ۲۰ شتر برای او جایزه قرار داد تا به مدینه بازگردد و مسلمانان را از حرکت به سوی بدرالصفراء منصرف سازد. بنظر می رسید اقدامهای نعیم بن مسعود از یک سو و واکنش منافقان و یهود از سوی دیگر رعب و وحشت فراوانی در بین مسلمانان ایجاد کرده باشد؛ اما بر پایه برخی نقلها آیه «اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمنًا و قالوا حَسبُنَا اللّهُ ونِعمَ الوَکیل = آنان که مردمان ایشان را گفتند که (سپاهی از) مردم کافران مکه برای (جنگ با) شما گرد آمده اند پس از آن ها بترسید؛ اما) این سخن) بر ایمانشان افزود و گفتند:خدا ما را بس است و نیکوکارگزار و پشتیبانی است» در این باره نازل شد و روحیه مسلمانان را عالی دانست. مراد از «الناس» نعیم بن مسعود است که مسلمانان را از تجمع سپاه عظیم ابوسفیان بیم می داد. بر اساس نقلی دیگر مقصودْ منافقان مدینه بودند که مسلمانان را از خروج به سوی بدرالموعد برحذر داشته، خاطره تلخ شکست احد را بازگو می کردند. و نیز مراد از «الشیطان» در آیه «اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولِیاءَهُ فَلا تَخافوهُم و خافونِ اِن کُنتُم مُؤمِنین = همانا این شیطان است که دوستان خود را می ترساند، پس اگر ایمان دارید از آن ها نترسید و از من بترسید» نعیم بن مسعود است یا آن که خود شیطان است که نسبت به جنگ در دل مؤمنان ایجاد ترس و وسوسه می کرد. هرچند اخباری که به گوش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می رسید حکایت از خوف و سستی برخی مسلمانان در این جنگ داشت؛ امّا آن حضرت سوگند یاد کرد که حتی اگر یک نفر با او حرکت نکند رهسپار خواهد شد. بر اساس نقلی با نزدیک شدن زمان بدر الموعد و کراهت مسلمانان از حرکت به سوی جنگ، خداوند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را به تشویق و تحریض مسلمانان به جنگ فرمان داد «فَقتِل فی سَبیلِ اللّهِ لا تُکَلَّفُ اِلاّ نَفسَکَ وحَرِّضِ المُؤمِنینَ عَسَی اللّهُ اَن یَکُفَّ بَأسَ الَّذینَ کَفَروا واللّهُ اَشَدُّ بَأسًا واَشَدُّ تَنکیلا = پس در راه خدا کارزار کن. جز بر خودت مکلف نیستی و مؤمنان را (به پیکار ) برانگیز. باشد که خدا زور و گزند آنان را که کافر شدند باز دارد و خدا زور آورتر (نیرومندتر) وبه کیفر سخت تراست». نیز به گفته بعضی از مفسران آیه:«ولا تَهِنوا فِی ابتِغاءِ القَومِ اِن تَکونوا تَألَمونَ فَاِنَّهُم یَألَمونَ کَما تَألَمونَ و تَرجونَ مِنَ اللّهِ ما لا یَرجونَ وکَانَ اللّهُ عَلیمًا حَکیما = و در جُستن آن گروهِ (کافر) سستی مکنید. اگر شما (از زخم و جراحت (دردمندید آن ها نیز چنان که شما دردمند می شوید دردمند می شوند و شما چیزی (یاری و بهشت ) را از خدا امید دارید که آنان امید ندارند و خدا دانا و با حکمت است» در همین زمینه نازل شده است.
آغاز غزوه
...