بددینی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) بدمذهبی. بدکیشی. الحاد. مقابل بهدینی. خوش کیشی. ( فرهنگ فارسی معین ). بداعتقادی. لامذهبی. مقابل پاک دینی : هم آن این را هم این آن را شب و روز بگمراهی ز بددینی کند یاد.ناصرخسرو.مانند کردن ایشان به آل ساسان... الاغایت... بی اصلی و بددینی نباشد.( کتاب النقض ص 447 ).
جملاتی از کاربرد کلمه بددینی
شیعیگری با نام دیگر بخوانند و داوری کنند کتابی نوشته شده از احمد کسروی است که به خردهگیریهایی به کیش شیعه میپردازد. شیعیگری یکی از سهکتاب کسروی (دو کتاب دیگر بهائیگری و صوفیگری) در خردهگیری بر آنچه که بددینی میخواند است. این کتاب در زمان زندگانی کسروی جنجالهای فراوانی را برانگیخت و حتی کار به دادخواهی او در دادگاه کشید؛ ولی پیش از طی کامل مراتب قانونی و صدور حکم، چند تن از مراجع تقلید شیعه با فتاوا و حمایتهای خویی، عبدالحسین امینی، حسین قمی بروجردی، صدر پدر امام موسی صدر و روحالله خمینی (از روحانیون شیعه) در ابتدا به ترور ناموفق نواب صفوی و سپس با اقدام دو عضو دیگر علیمحمد امامی و حسین امامی کسروی را به همراه منشی اش در کاخ دادگستری به قتل رسانیدند. رسول جعفریان، ضمن «ورقپاره» خواندن «شیعهگری»، آن را یکی از تندترین و افراطیترین نوشتهها ضدّ مذهب تشیع در ۵۰ سال پیش از دههٔ بیست شمسی میخواند. وی کسروی و سید علیمحمد باب را شبیه به هم اما با تفاوتهایی در «فضا و هوا» و دارای برانگیختگی میداند. کتاب «بخوانید و داوری کنید» همان «شیعهگری» است که پس از ممنوعیت «شیعهگری» با افزودن تغییرات تحت نامی جدید به چاپ رسید.
معروف است میرزا قبل از آن که از جانب محمدشاه به صدارت انتخاب شود توسط برخی در اردبیل تهمت بددینی خورد. بعد از انتخاب به صدرالممالکی کشور از تبریز به اردبیل آمد. مردم به پیشواز او رفته به عنوان تبرک دستش را میبوسیدند. در میدان شهر مردم را جمع کرده سخنرانی کرد و در ضمن آن از مردم پرسید مطهرات را بشمارند. مردم اطاعت کردند. میرزا گفت «یکی را کم گفتید.» سؤال کردند کدام را؟ میرزا گفت «یکی هم منصب صدارت است به گمان شما من همان بیدین دیروزی هستم که امروز صدارت کشور را پذیرفته پاک گشتهام که شما بر دستان او بوسه میزنید.» بعد از اینکه شاه قاجار وی را برای امیرکبیری یا صدرالممالکی انتخاب نمود نپذیرفت و مقام صدارت به حاج میرزا آقاسی محول گردید.
وی اهل قرق و نحل گوناگون و نیز کسانی که به تحقیق در نسک اوستا میپرداختند، از بددینی و انحراف برحذر داشت.