ببس

معنی کلمه ببس در لغت نامه دهخدا

ببس. [ ب َ ب ُ ] ( اِخ ) ببس الرومی الاسکندرانی. از مشاهیر ریاضی دانان اسکندریه بود که در اواخر قرن چهارم میلادی زندگی میکرد. از آثار او کتاب جوامع ریاضی است که در هشت جزو و اصلاً برای توضیح مشکلترین کتب ریاضی متقدمین نوشته شده بود و معالوصف حاوی مسائل و نظرهای تازه ای نیز بود. ازین کتاب اکنون غیر از جزء اول و قسمتی از جزء دوم چیزی در دست نیست. مؤلفین اسلامی دو کتاب از او اسم برده اند، یکی تفسیر کتاب بطلمیوس فی تسطیح الکرة که ثابت بن قره آن را به عربی درآورد و دیگر تفسیر مقاله دهم از اقلیدس در دو مقاله. ( از تاریخ علوم عقلی تألیف ذبیح اﷲ صفا ص 111 ).

جملاتی از کاربرد کلمه ببس

هست آن نخل ببسان جهان که سخا و کرمش برگ و بر است