باسمه چی

معنی کلمه باسمه چی در لغت نامه دهخدا

باسمه چی. [ م َ / م ِ ] ( ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) طابع. چاپچی. کارگر چاپخانه. آنکه مباشر کار چاپ و طبع میباشد. ( ناظم الاطباء ). متصدی عمل باسمه : صاحبجمع کتابخانه پنجاه تومان مواجب و از باسمه چی و زرکوب و کاغذگر و مقراض گر و مذهب ، بلاتشخیص مبلغ، رسوم داشته. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 71 ). و رجوع به باسمه شود.

معنی کلمه باسمه چی در فرهنگ عمید

کارگر چاپخانه که اوراق را چاپ می کند، چاپچی.

معنی کلمه باسمه چی در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) آنکه مباشر کار چاپ باشد چاپچی مطبعه چی .

جملاتی از کاربرد کلمه باسمه چی

در عهد نادرشاه ابتدا بحیث ولسوال اورگون وبعد بجیث نایب الحکومه قطغن وبدخشان مقرر می‌گردد. اوپس از تصفیه باسمه چی‌های بخارائی به آنسوی آمودریا، ‏درقندوز پلان شهری را پیاده می‌کند وبا کشیدن سرکها وتمدید پایه‌های تلفن و شرکت ‏(روغن پنبه دانه) را تأسیس می‌کند. او برای کارگران شرکت خود خانه وکلینیک صحی ومکتب می‌سازد. ‏