بازنمودنی. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ] ( ص لیاقت ) گفتنی. آنچه درخور اظهار کردن است. آنچه باید اطلاع داده شود : خواجه را از راه غور بغزنین باید آمد تا ما را ببیند و بمشافهه آنچه بازنمودنی است بازنماید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 532 ).
جملاتی از کاربرد کلمه بازنمودنی
برخلاف نیروهای طبیعی، وجود چنین نیروهای فراطبیعی (که به اعتقاد برخی باورپذیر قلمداد میشوند)، از طریق روش علمی بازنمودنی و اثباتپذیر نیست.