بابوده

معنی کلمه بابوده در لغت نامه دهخدا

بابوده. [ دَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت شهرستان نوشهر در 21هزارگزی جنوب خاوری حسن کیف ، متصل به مرزن آباد. کوهستانی ، معتدل. دارای 65 تن سکنه. و آب آن از چشمه و نهر محلی است. محصول آن غلات ، ارزن و شغل اهالی زراعت ، تهیه چوب و زغال است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ). و رجوع به سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی چ قاهره صص 27 - 107شود.

جملاتی از کاربرد کلمه بابوده

در سال ۱۳۳۰ با پیشگامی عده‌ای از بزرگان با تلفیق محله‌های قدیمی مرزبان آباد- سعدآباد (سیدوامحله)، بابوده، کشک و کوهستان محله شهر مرزان آباد تأسیس گردید.