باب سرود

معنی کلمه باب سرود در لغت نامه دهخدا

باب سرود. [ س ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هنزا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت 23 هزارگزی باختر ساردوئیه و یک هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه کوهستانی ، سردسیر. سکنه آن 58 تن. آب آن از رودخانه تأمین می شود. محصول آنجا غلات ، حبوبات و میوه درختی است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنها پارچه کرکی بافی می باشد. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

جملاتی از کاربرد کلمه باب سرود

در سال ۲۳۹ هجری، علی بن جهم از شعرا و ندیمان دربار متوکل بود که به موجب رفتار نکوهیده‌اش و شکایت درباریان از او، مورد خشم خلیفه قرار گرفت و به خراسان تبعید شد. طاهر نیز به دستور خلیفه، یک روز تمام وی را در شادیاخ بر بالای دار نگه داشت. علی بن جهم قصیده‌ای طولانی در این باب سرود.