اپیکورین

معنی کلمه اپیکورین در فرهنگ عمید

عیاش، خوش گذران.

جملاتی از کاربرد کلمه اپیکورین

اپیکور یک هدونیست بود، بدین معنی که اعتقاد داشت آنچه موجب شادی فرد شود، از نظر اخلاقی خیر، و آنچه برایش دردناک باشد شر است. او به شکلی ساده «لذت» را فقدان رنج و درد تعریف می‌کرد و بر این باور بود که تمامی انسان‌ها بایستی به دنبال دستیابی به آتاراکسیا و به عبارتی یک حالت «بی‌عیب و نقص» باشند تا عاری از رنجش و درد گردند. وی تصریح کرد که بیشتر رنج‌هایی که انسان متحمل می‌شود ناشی از ترس غیرمنطقی از مرگ، غضب الهی و مجازات پس از مرگ است. در نامه به منوسئوس، اپیکور تشریح می‌کند که مردم به خاطر این ترس‌ها به دنبال ثروت و قدرت هستند و بر این باورند که داشتن پول بیشتر، اعتبار یا اعتقاد سیاسی آن‌ها، از مرگ نجاتشان خواهد داد. او بدین ترتیب ادعا می‌کند که مرگ پایان وجود است و داستان‌های وحشتناک مجازات در زندگی پس از مرگ خرافاتی مسخره‌اند؛ فلذا نبایست کسی از مرگ بترسد. او در نامه به منوسئوس نوشته‌است: «خودتان را به این ایمان خو دهید که مرگ چیز مهمی برای ما نیست، زیرا خیر و شر به معنای نفس است، و مرگ پایان کار همهٔ نفوس است؛ پس چون وقتی هستیم، مرگ نیامده است و وقتی مرگ فرا رسید، ما نیستیم، مرگ— این دهشتناک‌ترین شر— برای ما مسئله‌ای نیست…» این آموزهٔ اپیکورین‌ها پایهٔ جمله‌ای است که می‌گوید: «من نبودم؛ من بودم؛ من نیستم؛ من اهمیتی نمی‌دهم» (Non fui, fui, non-sum, non-curo).
اپیکوریسم از همان ابتدا بسیار محبوب بود. دیوژن لائرتیوس اظهار داشت که تعداد اپیکورین‌ها در سراسر جهان از کل جمعیت شهرنشین فراتر رفته‌است. با این وجود، اپیکور در بین همه مورد تحسین قرار نگرفت و در طول زندگیش، به عنوان یک لودهٔ نادان و عیاش مغرور مورد هجوم واقع می‌شد. وی تقریباً در حدود پنج قرن آتی، توأمان تحسین‌برانگیزترین و تحقیرشده‌ترین فیلسوف در مدیترانه باقی ماند. اپیکوریانیسم به سرعت در سراسر سرزمین یونان و سرتاسر جهان مدیترانه‌ای گسترش یافت و تا قرن اول پیش از میلاد، پایه و اساس محکمی در ایتالیا ایجاد کرده بود. راوی رومی، سیسرو (۱۰۶–۴۳ پ‌م)، که منتقد و ناسزاگوی اپیکوریان بود، ابراز تاسف کرده: «اپیکوریایی‌ها ایتالیا را همچون طوفانی درنوردیده‌اند.»