اندخوذ

معنی کلمه اندخوذ در لغت نامه دهخدا

اندخوذ. [ اَ خ ُ ] ( اِخ ) شهری است بین بلخ و مرو در طرف بیابان و منسوب بدان انخذی و نخذی است. ( از معجم البلدان ). و نیز منسوب بدان اندخوذی است. ( سمعانی ). و رجوع به انتخذ و اندخود و معجم البلدان شود.

جملاتی از کاربرد کلمه اندخوذ

باقی لشکریان اسماعیل کشته شدند اسماعیل پس از شکستی که خورد از جیحون عبور کرد و به خراسان فرار کرد. او به اندخوذ از نواحی جوزجان رفت و در تعقیب و گریز از برابر والیان وفادار سلطان محمود به جنابد، جومند و بسطام رفت. قابوس زیاری به کمک دو هزار مرد او را دفع کرد. اسماعیل پس از آن به سمت نسا حرکت کرد و از آنجا به امید وعدهٔ خویشاوند خود به نام ابن سرخک سامانی به بخارا رفت؛ اما این وعده فریب و دروغی بیش نبود. وقتی اسماعیل به چاه حماد در بیابان آمل شط رسید بسیاری از سپاهیان او که از جنگ و گریز چندساله خسته شده بودند از او جداشدند و او را رها کردند و با عبور از جیحون به حاجیان ایلک خان پیوستند. دشمن همهٔ گذرگاه‌های جیحون را محاصره کرد. اسماعیل هم مورد محاصره قرار گرفت. دو برادر اسماعیل اسیر شدند و به اوزکند فرستاده شدند و اسماعیل به منزلگاه ابن بهیج اعرابی از عرب‌های چادرنشین بیابان گریخت. در ربیع‌الاول سال ۳۹۵، عربان شبانه بر اسماعیل هجوم بردند و او را به قتل رساندند. سپس پیکر اسماعیل را به روستای مایمرغ از نواحی رودبار زم در کرانه جیحون بردند و در همان‌جا او را به خاک سپردند. با مرگ او، قلمرو سامانیان میان قراخانیان و غزنویان تقسیم شد.