معنی کلمه اندایه در لغت نامه دهخدا
بامچه اندودن کس را بدوغ
خواست ز من عاریت اندایه کیر.سوزنی.|| شکوه و شکایت.( برهان قاطع ). شکوه. ( آنندراج ). شکایت. ( جهانگیری ). || غیبت. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). || بهتان. ( ناظم الاطباء ).