انجرار

معنی کلمه انجرار در لغت نامه دهخدا

انجرار. [ اِ ج ِ ] ( ع مص ) کشیده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). انجذاب. ( از اقرب الموارد ). کشیدن. ( یادداشت مؤلف ). || رَوان ِ چرا کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بچرا روان کردن. ( از ناظم الاطباء ). || سواره شده گذاشتن ناقه را بچرا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بجر شدن حرف. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از مصادر زوزنی ).

معنی کلمه انجرار در فرهنگ معین

(اِ جِ ) [ ع . ] (مص م . ) کشیده شدن .

معنی کلمه انجرار در ویکی واژه

کشیده شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه انجرار

بـالجـمـله ، آنـچـه بـالذات مـتـعـلق خـلقـت و مـورد جـعـل الهـى است خيرات و كمالات است ، وتـخـلل شـرور و مضار و غير آن در قضاى الهى به تبعيت و انجرار است . و اشاره به مقاماول فرموده در آيه شريفه ما اءصابك من حسنة فمن الله و ما اءصابك من سيئة فمن نفسك.(1273) و بـه مـقـام دوم در آيـه شـريـفـه قـل كـل مـن عـنـدالله .(1274) و در آيـات شـريـفـه و احـاديـث اهـل بيت عصمت (عليه السلام ) به اين دو اعتبار بسيار اشاره فرموده اند. از آن جمله در اين حـديـث شـريـف كـه فـرمـود خـيـر و شـر هـر دو مـتـعـلق جعل و خلقت هستند.

و امـا بـيـان اوليـت حـق از بـنده در خيرات و اصل انتساب آن به بندگان براى آن است كه نسبت خيرات به مبداء المبادى نسبت وجود و بالذات است ، زيرا كه خيرات ذاتى وجود است ،و آن در واجـب عـيـن ذات و در مـمـكـن بـه جـعـل و افـاضـه اسـت ، پـس اصل افاضه خيرات از واجب تعالى شاءنه است ، و مرآت ظهور و مظهر آن ، ممكن است ، و آن نـسـبـت ظـاهـريـت و افـاضـه ، اتـم از اين نسبت مظهريت و قابلى است . و اما در سى ئات و شرور به عكس است، ليكن هر دو نسبت محفوظ است، زيرا كه آنچه از حق مفاض است خيرات اسـت، و لازمه اين خيرات تخلل شرور است به طريق انجرار و تبعيت، پس بالعرض به او منتسب و بالذات از نقصان ذوات و قصور ماهيات است . چنانچه در آيه شريفه نيز به دو نـظـر ايـن دو مـعـنـى را فـرمـود: آنـجـا كـه سلطان وحدت قلبه كرده و كثرات و نقايص رامـضـمـحـل فـرمـوده ، فـرمـايـد: قـل كـل مـن عـنـد الله .(1201) و آنـجـا كـه تـخلل كثرت را بالعرض ملاحظه فرموده و وسايط را مقرر داشته ، فرمايد: ما اءصابكمن حسنة فمن الله ... الايه (1202)