معنی کلمه اماسیه در لغت نامه دهخدا
اماسیه. [ اَ ی َ ] ( اِخ ) آمازی. اماصیه . شهر کوچکی است در آسیای صغیر در ولایت سیواس در دره رود یشیل ایرماق ، واقع در 40 درجه و 50 دقیقه عرض و 33 درجه و 4 دقیقه طول جغرافیایی. در نزدیکی آن آثاری است از عهد یونانیان که بوسیله سلطان علاءالدین سلجوقی ترمیم و تعمیر شده است. ( از دائرة المعارف بستانی ج 4 ). در حدود ده هزار خانه و جوامع و مساجد و تکایا و مدارس و مکاتب متعدد دارد و در سال 113 هَ. ق. فتح شد. تجارت ابریشم و هوای آن مشهور است. ( از لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 1 ص 155 ). حمداﷲ مستوفی نویسد: اماسیه شهر عظیمی است که سلطان علاءالدوله سلجوقی تجدید عمارت کرد و حاصلش از انواع میوه باشد و هوای خوش و نزه دارد. ( از نزهة القلوب چ لیدن ص 95 ). ابن بطوطه مینویسد: این شهر بزرگ باغ و درخت فراوان دارد و در آنجا بوسیله دولابهایی که بر کنار نهرها نصب کرده اند باغها و خانه ها را آبیاری میکنند و خیابانها و بازارهای وسیع دارد و در قلمرو پادشاه عراق است . ( از سفرنامه ابن بطوطه ج 1 ص 189 ). و رجوع به آمازی شود.، ( ام آسیه ) ام آسیه. [ اُم ْ م ُ ی َ ] ( اِخ ) بنت حافظ ابی محمدبن ابی طالب احمدبن مرزوق باقداری. او راست کتاب مشیخةالشیخة. ( از کشف الظنون ج 2 ).