معنی کلمه الوسن در لغت نامه دهخدا ( آلوسن ) آلوسن. [ س َ ] ( اِ ) قسمی زردآلوی لطیف : پس بخور مطبوخ آلوسن تو زودتا کند تسکین برد و هم خمود.حکیم شیرازی ( از شعوری ).
معنی کلمه الوسن در فرهنگ عمید ( آلوسن ) گیاهی با ساقه های بلند شبیه رازیانه، برگ های بیضی شکل، تخم های سبز تیره، و گل های سرخ رنگ که ریشۀ آن شبیه زردک است.