الهرد
معنی کلمه الهرد در لغت نامه دهخدا

الهرد

معنی کلمه الهرد در لغت نامه دهخدا

الهرد. [ اِ ل ِ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع در 23500گزی جنوب خداآفرین و 18500گزی شوسه اهر - کلیبر. کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 182 تن شیعه ترکی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
الهرد. [ اِ ل ِ رِ ] ( اِخ )یا البرد. دهی است از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری ورزقان. کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 405 تن و محصول آنجا غلات و حبوبات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه الهرد در فرهنگ فارسی

یا الیرد دهی است از دهستان اوزو مدل بخش ورزقان شهرستان اهر .

معنی کلمه الهرد در دانشنامه عمومی

الهرد ( Alherd ) یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در شهرستان کلیبر واقع شده است واز توابع وایقان مقدس بشمار میرود. این روستا ۷۰ نفر جمعیت دارد.
تا اواخر قرن بیستم روستا عملاً در شرف ویرانی بود. از سال ۲۰۰۵ تعدادی از افراد مسن، که به تبریز مهاجرت کرده بودند، برگشته و خانه های مدرن ساختند، واقعیتی که در یک نگاه به عکسهای ضمیمه آشکار می شود. به این ترتیب شمار خانوارهای روستا به سرعت زیاد شد. بر اساس سرشماری ۱۳۸۵، جمعیت روستا ۸۱ نفر در ۱۸ خانواده بود. طی یک آمارگیری در سال ۱۳۹۰ جمعیت را ۷۰ نفر در ۱۸ خانوار اعلام کرده است. این آمارها، البته، شامل افراد بازنشسته ای نمی شوند که ماه های گرم سال را در روستا سپری می کنند. هر چند، مقایسه دور آمار آشکارا بر پیرشدگی جمعیت روستا دلالت می کند. همانند دیگر مناطق مسکونی ناحیه ارسباران، بعلت نبود فرصت های شغلی، جوانها به تهران مهاجرت می کنند.
• در اوایل دهه سی، بر اساس جلد چهارم فرهنگ جغرفیایی ایران، الهرد ۱۸۲ تن سکنه داشت.
• پیش از انقلاب سفید الهرد ملک خانی از خانواده حاکم ایل محمد خانلو بود، هر چند خود ساکنین از اعضای ایل مذکور نیستند.
الهرد (خداآفرین). الهرد یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان منجوان غربی بخش خداآفرین شهرستان کلیبر واقع شده است.
ابن روستا متشکل از ۱۷ خانوار می باشد.
معنی کلمه الهرد در فرهنگ فارسی
معنی کلمه الهرد در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه الهرد

جملاتی از کاربرد کلمه الهرد

روستای یوسفلوو الهرد و گاویران و قره توپراق توسط حاج نعمت نجاتی (دامداران اهل کورزه) و مالک روستای مزکر (مازگر) خریداری شد.
نخستین دبستان روستا در سال ۱۳۴۰ به همت ارباب یوسفلو حمدالله خلیلی به دلیل رسیدن فرزندش به سن هفت سالگی در منزل شخصی ایشان ابجاد شد و میرجعفر اهری نخستین آموزگار روستا بود که در منزل اربابی اسکان داده شد. سپس خانواده خلیلی در طی دو سال ساختمان مدرسه را ایجاد کردند و اهالی روستاهای دور و نزدیک از جمله ایلانکش، الهرد، قره توپراق و عباس‌آباد برای تحصیل به این روستا آمدند.
یوسفلو با دو روستای عباس‌آباد و الهرد «هم خیر و شر» است، یعنی اهالی این سه روستا همدیگر را در جشن‌ها و عزا داریها دعوت می‌کنند. بعلاوه، در طی زمان، تعداد زیادی ازدواج بین افراد دو روستای یوسفلو و عباس‌آباد انجام شده‌است. در نتیجه روستای مبدأ خیلی از اهالی کنونی، یا سابق، واضح نیست.

تا اوایل دهه ۱۹۶۰ برخی خانواده‌ها در روستاها مستقر شده و به کشاورزی مشغول بودند. تا اوایل دهه ۱۹۶۰ برخی خانواده‌ها در روستاها مستقر شده و به کشاورزی مشغول بودند. مالکین پنج روستای عباس‌آباد، الهرد و گرمناب و یوسفلو و روستای بهروز از نسل محمد خان بودند. 

عَلم یا جریده یکی از وسیله‌های نمادین بکار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان شیعیان است. این وسیله معمولاً چوبی بلندی به ارتفاع پنج شش متر که سر آن پنجه‌ای برنجین می‌گذارند و پارچه‌های رنگین قیمتی به چوب می‌بندند. علم از فلز ساخته شده، توسط علم دار حمل می‌شود. در مناطقی از ایران مردم اعتقاد دارند که برخی از علم‌ها، که با نام علم جوش شناخته می‌شوند، اصطلاحاً می‌جوشند. در تصویر ضمیمه، که در روستای الهرد منطقه ارسباران گرفته شده‌است، دو علم در میان دایره عزاداران دیده می‌شوند. یکی از علم‌ها ساکن است و دیگری در حالت افقی قرار گرفته و علمدار را می‌کشد.