الغش

معنی کلمه الغش در لغت نامه دهخدا

الغش. [ اُ غ ِ ] ( ترکی ، اِ ) دعاء نیک ، فرغش ضد آن. ( شرفنامه منیری ). در ترکی آذربایجانی آلقش و آلقشلاماق گویند بمعنی دعاء نیک و تحسین و تشویق.

معنی کلمه الغش در فرهنگ فارسی

دعائ نیک فرغش ضد آن

جملاتی از کاربرد کلمه الغش

388) يحرم الغش بما بخفى فى البيع و الشراء كشوب اللبن بالماءو خلطالطعام الجديد
قال على عليه السلام : من غش المسلين فى مشوره فقد برئت منه . (154)  امام على عليهالسلام فرمود: كسى كه با مسلمانان غش در مشورت نمايد و به آنان خيانت كند من از اوبرى و بيزارم . خيانت در مشورت همانا دروغ گفتن است و از بيان واقع امر اجتناب مىنمايد دروغگويى عملى است غير وجدانى و خلاف فطرت ، و اگر كسى اين روش نادرسترا در پيش گيرد تدريجا به انحراف فكرى كشيده مى شود و از واقع بينى ومال انديشى باز مى ماند. حضرت على عليه السلام فرمود: مراره النصح من حلاوه الغش .مرارت و ناگوارى خير خواهى و اصلاح طلبى نافع تر از شيرينى غش و خيانت درمشورت است . در اين حديث آنچه كه در راه اصلاح و هدايت مردم و مرارت و تلخى بچشمگواراتر و برتر است و از منافع آنچه كه مردم به آن مكر و غش ‍ و تقلبعمل نمائيم ! از نعمت مشورت و مشاوره در كارهاى مهم ازدواج ، تجارت ، زراعت و مشاركتها واقسام مختلف كارهاى زندگى استفاده نموده و به مشورت مى نشينيم و بهره هاى لازم و مفيدآن را متنعم مى گرديم ابعاد مهم مشاوره و كسب راهنمائى را به شايستگى بسنجيم ، و ازفوائد آن بهره مند گرديم .