الحکایه

معنی کلمه الحکایه در لغت نامه دهخدا

( الحکایة ) الحکایة. [ اَ ح ِ ی َ] ( ع ق ) الی آخرالحکایه. تا پایان داستان. القصه.

جملاتی از کاربرد کلمه الحکایه

در باب وزرای طغرل در منابع متعدد اختلاف نظر وجود دارد که به عنوان مثال در کتاب راحه الصدور و آیه السرور، به ترتیب از سالار بوژکان، ابوالقاسم الکوبانی، ابااحمد الدهستانی عمروک و عمیدالملک ابوالنصر الکندری یاد شده است؛ اما در کتابی دیگر به نام العراضه فی الحکایه السلجوقیه، تنها اشاره به دو شخص به عنوان وزیران سلجوقی شده که شامل سالار ابوالقاسم کوبانی و عمیدالملک ابونصر کندری می‌شود. در فهرست ابن اثیر نام وزرا بدین شرح آمده است: ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی، رئیس‌الرؤسا ابوعبدالله حسین بن علی بن میکائیل، نظام‌الملک ابومحمد حسن محمد دهستانی و عمیدالملک کندری. رشید الدین فضل‌الله نیز سه نفر را به عنوان وزیران پیش از عمیدالملک مطرح می‌کند: سالار ابوالقاسم بوزجانی، ابوالقاسم کرمانی و احمد دهستانی. در آثار الوزراء نیز نام دو نفر طرح شده است: سالار ابوالقاسم بوزجانی و خواجه ابومنصور دارابی.