افسون کن

معنی کلمه افسون کن در لغت نامه دهخدا

افسون کن. [اَ ک ُ ] ( نف مرکب ) ساحر. جادوگر. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه افسون کن در فرهنگ فارسی

ساحر جادوگر یا ریشخند کننده

جملاتی از کاربرد کلمه افسون کن

تو چندین همی بر من افسون کنی که تا چنبر از یال بیرون کنی
تا کی افسون من از تو بنیوشم یا بکش ورنه ترک افسون کن
موی سیه گریه صد افسون کنی قد که دو تا گشت، به آن چون کنی؟
که هر چند بر گوهر افسون کنی بکوشی کزو رنگ بیرون کنی