افسق

معنی کلمه افسق در لغت نامه دهخدا

افسق. [ اَ س َ ] ( ع ن تف ) فاسق تر. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه افسق

همان گونه كه ايمان درجاتى دارد فسق نيز دركاتى دارد و كسى كه همه عهدهاى الهى رانقض كند او افسق و به اصطلاح فسيق است . و به نازلترين دركه دوزخ معذب است . به همين دليل خداى سبحان درباره منافقان كه ناقص همه عهدهاى خدا هستند مى فرمايد: (ان المنافقين فى الدرك الاسفل من النار). (1401) سپس برخى از اوصاف نكوهيده و معروف فاسقان را زا باب ذكر خاص بعد از عام و از باب تمثيل و ذكر نمونه و به صورت تفصيل بعد ازاجمال بيان مى كند و در پايان ، صاحبان اوصاف مزبور را از سرمايه باختگان معرفى مى كند.