افراح

معنی کلمه افراح در لغت نامه دهخدا

افراح. [ اَ ]( ع اِ ) ج ِ فرح. شادیها. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
افراح. [ اِ ] ( ع مص ) شاد کردن. ( منتهی الارب ) ( از کنز بنقل غیاث اللغات ) ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || گران ساختن وام کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گران کردن کسی را به وام. ( المصادر زوزنی ). گران کردن وام کسی را. ( تاج المصادر بیهقی ).

معنی کلمه افراح در فرهنگ فارسی

شاد کردن . یا گران ساختن وام کسی را

معنی کلمه افراح در فرهنگ اسم ها

اسم: افراح (دختر) (عربی) (تلفظ: efrāh) (فارسی: اِفراح) (انگلیسی: efrah)
معنی: شاد کردن

جملاتی از کاربرد کلمه افراح

ساقیا جرعه های غیب بریز بر سر خاکیان نمی افراح
از آن شراب که از دل همی بَرَد احزان از آن شراب که در جان درآورَد افراح