در آيه بعد به دنبال اشاره اى كه در آيه گذشته به توبه هاى بيهوده شد سخن ازكفاره بيهوده مى گويد: مى فرمايد: كسانى كه كافر شدند و درحال كفر از دنيا رفتند اگر تمام روى زمين پر از طلا باشد و آن را به عنوان فديه (وكفاره اعمال زشت خويش ) بپردازند هرگز از آنها پذيرفته نخواهد شد (ان الذين كفروا وماتوا و هم كفار فلن يقبل من احدهم مل ء الارض ذهبا و لو افتدى به ).
اين جمله معرف مصداق دوم است ، از كسانى كه توبه شان پذيرفته نيست و او كسى استكه عمرى به كفر خود ادامه داده و در حال كفر مرده و بعد از مشاهده آخرت اظهار ايمان مىكند خداى تعالى توبه او را نمى پذيرد براى اينكه ايمان آوردنش كه همان توبه اواست در آن روز، سودى به حالش ندارد و اين معنا در قرآن كريم مكررا آمده كه پس از مردنبا وجود كفر هيچ راه نجاتى وجود ندارد و اگر درخواستى بكنند اجابت نمى شود از آنجمله فرموده : (الا الّذين تابوا و اصلحوا و بينوا فاولئك اتوب عليهم و انا التوابالرحيم ان الّذين كفروا و ماتوا و هم كفّار اولئك عليهم لعنة اللّه و الملائكه و النّاس اجمعين، خالدين فيها لايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون ) و نيز فرموده : (ان الّذين كفروا وماتوا و هم كفار فلن يقبل من احد هم مل ء الارض ذهبا و لو افتدى به اولئك لهم عذاب اليم وما لهم من ناصرين )، نداشتن ياور نداشتن شفيع نيز هست ، همچنانكه در تفسير اين آيه درجلد دوم عربى اين كتاب بيانش گذشت .
در هر حال ، اين گونه از فداء و گرفتنعَدْل و معادل كه در نشئه دنيا مقرر است در آخرت وجود ندارد، بلكه قرآن كريم دربارهآخرت مى فرمايد: اگر زمين مالامال از طلا باشد و كسى بخواهد با پرداخت همه آن ازعذاب قيامت برهد از او پذيرفته نمى شود: إ نّ الذين كفروا و ماتوا و هم كفّار فلنيقبل من أ حدهم مِلْءُ الا رض ذهباً و لو افتدى به (553). نفى فديه به نفى يك حكمتشريعى بازمى گردد، ولى فديه اصطلاحا با شفاعت مصطلاح كه سقوط رايگان در آنمطرح است فرق دارد. شرح اين نكته در مبحث لطايف و اشارات خواهد آمد.