اغلف

معنی کلمه اغلف در لغت نامه دهخدا

اغلف. [ اَ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) هر چه در غلاف باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آنچه در غلاف باشد. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || قلب اغلف ؛ دل که حفظچیزی نکند، گویی که بغلاف فروپوشیده است. ج ، غُلف. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و منه قوله تعالی : «قلوبنا غلف » . ( منتهی الارب ). || مرد بی ختنه. ( آنندراج ). ختنه ناکرده. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ) ( تاج المصادر بیهقی ):رجل اغلف ؛ مرد بی ختنه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).و فی الحدیث : «اختنوا اولادکم... فان الارض تضج الی اﷲ من بول الاغلف ». ( مکارم الاخلاق طبرسی ). || زندگانی فراخ. ( آنندراج ): عیش اغلف ؛ زندگانی فراخ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || شمشیر غلاف کرده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || چرک گوش. || تراش ناخن. ( آنندراج ).

معنی کلمه اغلف در فرهنگ فارسی

هر چه در غلاف باشد . آنچه در غلاف باشد .

معنی کلمه اغلف در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ختنه نشده را اَغلَف می گویند.
اغلف با تعبیرهای دیگری نیز همچون اَقلف، اَغرل، اَرغل، اَعرم، اَغرم و اَغدر آمده است.

جملاتی از کاربرد کلمه اغلف

شورای اورشلیم در اعمال رسولان به مسئله لزوم ختنه برای پیوستن به مسیحیت پرداختند. پطرس و یعقوب البار هردو مخالف لزوم ختنه بودند؛ سرانجام این شورا لزوم ختنه برای مسیحیان را رد کرد. اگرچه عمل ختنه به سرعت از مسیحیت حذف نشد. پولس که خود مستقیماً مسئول ختنه یک مرد بود و طرفدار سنت ختنه یهودیان بود (نامه به رومیان ۳:۲) درنهایت لزوم ختنه را رد کرد (نامه اول به قرنتیان ۷:۱۹) و سپس به یکی از مخالفان سرسخت ختنه تبدیل شد و طرفداران ختنه را به دست‌کاری در خلقت خدا محکوم می‌کرد (نامه به غلاطیان ۱۳–۶:۱۱). او در نامه‌ای (نامه به فیلیپیان ۳:۲) به مسیحیان در مورد ختنه هشدار داد و ختنه را ناقص‌سازی نامید. مسیحیان ختنه شده با عنوان یهودیان مسیحی خطاب می‌شدند (نامه به کولسیان ۳:۲۰). اصطلاحات اغلف و مختون عموماً برای اشاره به یونانی‌ها و یهودیها به کار می‌رفتند؛ اگرچه این نوع تفکیک بسیار ساده انگارانه است زیرا در سده اول میلادی یهودیانی وجود داشتند که دیگر ختنه نمی‌کردند و از طرف دیگر بعضی از یونانی‌ها (که به آن‌ها جدیدالایمان یا مسیحیان یهودی نیز می‌گفتند)، مصری‌ها، اتیوپیایی‌ها و اعراب ختنه می‌کردند. طبق انجیل توماس، عیسی می‌گوید:
و به همين جهت خداى سبحان اين تهمتشان را رد نموده ، اغلف بودن دلهاشان را مستند بهكفر خود آنان دانسته و فرموده : (بل طبع اللّه عليها بكفرهم ، فلا يومنون الا قليلا) وبيان كرده كه اگر دلهايشان از شنيدن دعوت حق الهى امتناع مى ورزد، هر چند كه مستند بهصنع و خلقت خدا است ، اما چنان نيست كه خود آنان هيچ دخالتى در آن نداشته باشند بلكهخداى تعالى (كه راه سعادت و شقاوت را براى انسانها بيان كرده و فرموده : اگر بهحق كفر بورزند، دلهايشان از پذيرش حق به كلى ساقط مى گردد)، دلهاى يهوديان رابه عنوان مجازات كفر و جحودشان نسبت به حق از لياقت و استعدادقبول حق محروم ساخته و نتيجه اين مهر زدن بر دلهاشان اين شده كه اين قوم به خدا و حقايمان نياورند مگر اندكى 0