اغش

معنی کلمه اغش در لغت نامه دهخدا

( آغش ) آغش. [ غ ُ ] ( اِ ) مخفّف آغوش.

معنی کلمه اغش در فرهنگ فارسی

( آغش ) آغش و هادان در زمان کیخسرو حاکم گیلان طبرستان بود . وی در جنگ ایران و توران با [ شیده ] پسر افراسیاب و [ گرسیوز ] برادر او بجنگید و پیروز شد . مرداویج بن زیار نسب خود را به آغش می رساند .
( اسم ) ۱ - میان دو دست فراهم آورده چون از آن دو دایره واری سازند بغل . ۲ - آن مقدار از گیاه چوب کاغذ و مانند آن که به آغوش توان برداشت بغل : یک آغوش . یا به آغوش کشیدن . در میان دو دست فراهم آوردن بخود چسبانیدن کسی یا چیزی را. یا به ( در ) آغوش گرفتن .
مخفف آغوش

جملاتی از کاربرد کلمه اغش

قال النبى عليه السلام من غش مسلما فى شراء او بيع فليس منا و يحشر يوم القيامه مع اليهود لادهم اغش الخلق للمسلمين (263)  كسى كه با مسلمانى در خريد يا يافروش خيانت نمايد و تقلب كند از ما نيست و در قيامت با يهوديان محشور مى گردد، زيرايهوديها نسبت به مسلمانان خائن ترين و متقلب ترين مردم هستند. و پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: نهى عن سوب اللبن بالماء اذا اريد به البيع لانه يكون غشا (264)  شير را وقتى براى فروش عرضه مى كنيد با آب مخلوط ننمائيد زيرا اين كارغش در معامله و حرام است . پيامبر خدعه و كلاه سر كسى گذاشتن را چنين محكوم كرده و مى فرمايد: من غشنا فليس منا، المكر و الخداع فى النار. (265)  هر كس با ما يعنى با ملت اسلام نادرستى و كلاهبردارى كند از ما نيست يعنى مسلمان نيست مكر و خدعه مكار و خدعه كاردر جهنم است . كه در جاى ديگر فرمود: المكر و الخديعه و الخيانه فى النار. (266) مكر و فريب كارى و خيانت (مكر كننده و فريب دهنده و خيانت كننده ) در جهنمند. بنابراين مسلمانان از وقاهت و زشتى اين اوصاف بپرهيزند كه ثمره اين اعمال آتش جهنم است ، و فوائدى جز آتش ندارد.