معنی کلمه اغسال در لغت نامه دهخدا
اغسال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج غُسل ، بمعنی آبی که با آن طهارت کنند. ( از اقرب الموارد ).
- اغسال مسنونه ؛ غسلهای مستحبی. رجوع به شرایع و به غسل در همین لغت نامه شود.
و اما علت اختلافات و گفتگو درباره اين طائفه اين است كه : در اثر كمى جمعيت آنها واصرار به نهان داشتن آئين خود، و منع از دعوت و تبليغ و اعتقاد بر اينكه : آئين آنها، آئين اختصاصى است ، نه عمومى ، و پيغمبرشان فقط براى نجات آنها مبعوث شده است و بسوضع آنها به صورت اسرارآميزى درآمده ، و جمعيت آنها به سوى انقراض مى رود. اين به خاطر همان احكام خاص و اغسال مفصل و تعميدهاى طولانى است كه بايد در زمستان وتابستان انجام دهند ازدواج با غير همكيش خود را حرام مى دانند.
در همين كتاب آمده است كه : گروهى از ايشان ستارگان را قبله خود قرار داده اند، برخى عالم را قديم گفته اند، اين گروه احكام و شرايع همه فرستادگان الهى راباطل دانسته اند، هود و صالح و شعيب و موسى و هارون و عيسى و محمد رسولان الهى نبوده اند. هرس و زروثيوس و افلاطون و سقراط و بقراط و ارسطو رسولان الهى بوده اند. اين قوم غسل جنابت و ديگر اغسال را انجام نمى دهند، از نجاست احتراز دارند ولى شرب را حلال گفته اند.
مساءله 11 - تخته سنگ و يا تخته اى كه ميت را روى آنغسل مى دهند واجب نيست كه بعد از هر غسل از اغسال سه گانه آب كشيده شود، بله نزديكتربه احتياط آنست كه آنرا براى غسل دادن ميت بعدى بشويند هرچند كه احتمال پاك شدنش به تبعيت پاك شدن ميت اقوى است حكم پارچه اى هم كه هنگام غسل دادن (بمنظور پوشاندن عورت ميت ) روى او مى اندازند همين است يعنى آن نيز به تبع پاك شدن ميت پاك مى شود.