اغترف

معنی کلمه اغترف در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ﭐغْتَرَفَ: برداشت - گرفت و بلند کرد(کلمه اغتراف و کلمه غرف به معنای آن است که چیزی را بلند کنی و بگیری ، مثلا میگویند : فلان غرف الماء و یا میگویند : فلان اغترف الماء ، یعنی فلانی آب را بلند کرد تا بنوشد . و اغتراف یک غرفه از آب کنایه از یک مشت آب برداشتن است ...
معنی غُرْفَةً: یک بار بلند کردن (کلمه اغتراف و کلمه غرف به معنای آن است که چیزی را بلند کنی و بگیری ، مثلا میگویند : فلان غرف الماء و یا میگویند : فلان اغترف الماء ، یعنی فلانی آب را بلند کرد تا بنوشد . و اغتراف یک غرفه از آب کنایه از یک مشت آب برداشتن است ود رعبا...
ریشه کلمه:
غرف (۷ بار)
(بر وزن فلس) اخذ کردن. «غَرَفَ الْماءَ بِیَدِهِ: اَخَذَهُ: بِها» در مفردات آمده: غرف برداشتن و اخذ شی‏ء است و غرفه به ضم اول به معنی برداشته شده است. . اغتراف مثل غرف به معنی اخذ است «غرفة» را به فتح اول و ضم آن خوانده‏اند ولی به ضم اول مشهور است در صورت اول مفعول مطلق است و در صورت دوم مفعول به «اغترف». و به معنی مغروف است یعنی: هر که از آن نهر نخورد او از من است مگر آنکه کسی مقداری با دست خود اخذ و تناول کند «اِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ» استثنا است از «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ» در صدر آیه. ناگفته نماند: آیه شریفه چنین است فَلَّمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ اِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنّی وَ مَنْ لَمْ‏یَطْعَمْهُ فَاِنَّهُ مِنّی اِلَّا مَنِ‏اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ اِلَّا قَلیلاً مِنْهُمْ» به موجب این آیه لشکریان طالوت به سه قسمت منقسم می‏شدند اول کسانی که از او نبودند و آنها نوشندگان از نهراند و آنان که از از او بودند که مطلقا از نهر نخوردند ولی آنان که اغتراف کردند حالشان معلوم نیست زیر از نوشندگان خارج شده و به نخوردگان نپیوسته‏اند و اگر جمله «وَ مَنْ لَمْ‏یَطْعَمْهُ فَاِنَّهُ مِنّی» نبود اغتراف کنندگان به موجب استثناء از او بودند و ظاهراً همان‏ها بودند که گفتند «لاطاقَةَ لَنا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ» و نخوردگان گفتند: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فَئَةً کَثیرَةً بِاِذْنِ‏اللَّهِ». . طبرسی رحمه‏اللَّه غرفه را درجه رفیعه معنی کرده و فرماید آن در اصل بنائی است بالای بنائی و به قولی غرفه عالی‏ترین و نیکوترین منازل بهشت است چنانکه در دنیا عالی‏ترین مساکن است. اهل لغت غرفه را بنای عالی و مرتفع گفته‏اند جمع آن در قرآن غرفات به ضم اول و دوم و غرف (بر وزن صرد) آمده است. . حتماً حتماً غرفه هائی از بهشت برایشان مهیا می‏کنیم. . اللهم اجعلنا منهم بمحمدو اله صلواتک علیهم اجمعین.

جملاتی از کاربرد کلمه اغترف

6 حسابِ نيازِ ضرورى ، از حسابِ رفاه كامل جداست . (الاّ من اغترف غرفةً بيده )

مقتضاى ظاهر كلام اين بود كه بفرمايد: (فمن شرب منه فليس منى ، الا من اغترف غرفهبيده ، و من لم يشرب فانه منى )، هر كس از اين نهر آب بنوشد از من نيست ، مگر آنكه با دستش مشتى بردارد و بنوشد، و كسى كه ننوشد، او از من است ، ليكن اينطور نفرمود،بلكه اولا جمله دوم را به جمله اول وصل كرد و ثانيا كلمه شرب را در جمله دوم مبدل به طعم كرد و بايد ديد چرا؟ علتش اين بود كه اگر اينطور فرموده بود مفاد كلام  چنين مى شد، كه تمامى جنود طالوت از طالوت بودند، و تنها يك طائفه از او بيگانه وجدا شدند، و آنها كسانى بودند كه آب نوشيدند، و از اين عده جمعى كه سيراب نشدند وتنها مشتى آب برداشتند، از ايشان جدا شده و قهرا به طائفه اول ملحق شدند.

كلمه (ابتلاء) كه اسم فاعل آن (مبتلى ) از مشتقات آن است به معناى امتحان است ، وكلمه (نهر) به معناى مجراى آب پر از آب است ، و كلمه (اغتراف ) و كلمه (غرف) به معناى آن است كه چيزى را بلند كنى و بگيرى ، مثلا مى گويند: (فلان غرفالماء) و يا مى گويند: (فلان اغترف الماء)، يعنى فلانى آب را بلند كرد تابنوشد.
O حساب دو گروه روشن است ، هر كس ‍ ننوشد قطعا خودى است و هر كس بنوشد قطعا بيگانه است ، ولى كسانى كه با مشت نوشيدند، نه خودى هستند و نه بيگانه . بايد آنان را نه ماءيوس كرد ونه مشمول الطاف . لذا براى (من اغترف غرفة بيده ) نه كلمه ((منّى )) بكار رفته ونه ((ليس منّى )).

و وقتى مفاد كلام تا اينجا اين شد، ديگر آمدن جمله (الا من اغترف غرفه بيده )، نمىرساند كه اين طائفه سوم از طالوت بودند، چون وقتى اين دلالت را داشت كه بلافاصله بعد از جمله (فمن شرب منه ) واقع شده بود، ولى بعد از ذكر هر دو طائفه آمده ، و معلوم است كه اين استثنا و اخراج از طائفه اول ، تنها باعث مى شود كه طائفه سوم داخل و جزء طائفه اول نباشند، نه اينكه داخل در طائفه دوم باشند، و لازمه اين سخن آنست كه آيه شريفه  خواسته است لشكريان طالوت را با دو آزمايش به سه طائفه تقسيم كنداول آنهائى كه از طالوت نبودند چون از نهر نوشيدند، دوم آنهائى كه از وى بودند چون  از نهر ننوشيدند، سوم آنهائى كه مردد بودند، و وضعشان در آزمايش نهر معلوم نشد،چون مشتى آب برداشتند و نوشيدند، و آزمايشى ديگر وصفشان راروشن مى كند، و آن ايناست كه اگر در حال جنگ به خدا اعتماد نموده ، در برابر دشمن مقاومت كنند از طالوت خواهند شد، و اگر دچار قلق و اضطراب شوند، از طائفه دوم خواهند گرديد.