اعتقال
معنی کلمه اعتقال در فرهنگ معین
معنی کلمه اعتقال در فرهنگ عمید
۲. بند کردن.
۳. حبس کردن، بازداشتن.
معنی کلمه اعتقال در فرهنگ فارسی
نیزه را میان رکاب و پای نهادن نیزه در میان ساق و رکاب برداشتن .
معنی کلمه اعتقال در ویکی واژه
بسته شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه اعتقال
(( اليس من العجائب ان مثلىيرى ماقل ممتنعا عليهو توخذ باسمه الدنيا جميعاو مامن ذلك شئى فى يديه ))سر گرفتارى و ابتلاى او آن شد كه چون در ايام او حضرت عسكرى (ع ) شهيد شد،(معتمد) در تفحص و تفتيش از امام زمان بر آمد حتى زنان و كنيزان خانه امام حسن را حبسو اعتقال كرد چنانچه در هشتم ربيع الاول بان اشاره شد لاجرممشغول شد به محاربه با(صاحب زنج )) و مبتلا شد بطايفه (صفاريه ) وفرصتى براى او نشد بشرحى كه در تواريخ مسطور است .