[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: طرح (۱ بار)ه (۳۵۷۶ بار) انداختن و دور کردن. طروح به معنی مکان بعید است چنانکه در مفردات آمده . یوسف را بکشید یا به جای مجهولی بیاندازید و از نزد پدر دورش کنید، این کلمه فقط یکبار در قرآن هست.
جملاتی از کاربرد کلمه اطرحوه
اقتلوا يوسف او اطرحوه ارضا يخل لكم وجه ابيكم و تكونوا من بعده قوما صلحين (9)
اقتلوا يوسف او اطرحوه ارضا يخل لكم وجه ابيكم و تكونوا من بعده قوما صالحين
اقتلوا يوسف أ و اطرحوه أ رضا يخل لكم وجه أ بيكم و تكونوا من بعده قوما صلحين (9)
جمله (او اطرحوه ارضا) حكايت از راى دوم ايشان مى كند، و معنايش اين است كه او را دوركنيد در زمينى كه ديگر نتواند به خانه پدر برگردد، و اين دست كمى از كشتن ندارد،زيرا بدين وسيله هم مى شود از خطر او دور شد.
على بن الحسين (عليه السلام ) مى فرمايد: ابتداى اين بلوا و مصيبت اين بود كه دردل فرزندانش حسدى تند و تيز پديدار شد، كه وقتى آن خواب را از وى شنيدند بسيارناراحت شدند و شروع كردند با يكديگر مشورت كردن و گفتند: (ليوسف و اخوه احب الىابينا منا و نحن عصبه ان ابانا لفى ضلال مبين اقتلوا يوسف او اطرحوه ارضايخل لكم وجه ابيكم و تكونوا من بعده قوما صالحين ) يعنى توبه مى كنيد.
از برادران يوسف آن كس كه پيشنهاد دوم يعنى : (او اطرحوه ارضا) را پذيرفت آن رامقيد به قيدى كرد كه هر چه باشد با رعايت آن جان يوسف از كشته شدن و يا هر خطرىكه منتهى به هلاكت او گردد محفوظ بماند، خلاصه با پيشنهاداول كه كشتن او بود مخالفت كرد، و پيشنهاد دوم را هم به اين شرطقبول كرد كه به نحوى انجام گيرد كه سبب هلاكت او نشود، مثلا او را در چاهى بسيار گودو دور از راه نيندازند كه از گرسنگى و تشنگى جان دهد، و در نتيجه رحم خود را هلاككرده باشند، بلكه او را در يكى از چاههاى سر راه و كنار جاده بيندازند كه همه روزهقافله در كنارش اطراق مى كنند و از آن آب مى كشند، تا در نتيجه قافله اى در موقع آبكشيدن او را پيدا نموده با خود به هر جا كه مى روند ببرند، كه اگر اين كار را بكنندهم او را ناپديد كرده اند و هم دست و دامن خود را به خونش نيالوده اند. از سياق آياتبرمى آيد كه برادران نسبت به اين پيشنهاد اعتراض نكرده اند، و گرنه در قرآن آمدهبود، علاوه بر اين ، مى بينيم كه همين پيشنهاد را بكار بردند.
حس حسادت ، سرانجام برادران را به طرح نقشه اى وادار ساخت : گرد هم جمع شدند و دوپـيـشـنهاد را مطرح كردند و گفتند: (يا يوسف را بكشيد و يا او را به سرزمين دوردستىبـيـفـكـنـيـد تـا مـحـبـت پـدر يـكـپـارچه متوجه شما بشود)! (اقتلوا يوسف او اطرحوه ارضايخل لكم وجه ابيكم ).