اشلایخر

معنی کلمه اشلایخر در لغت نامه دهخدا

اشلایخر. [ اِ خ ِ ] ( اِخ ) اوگوست. ( 1821 - 1868 م. ). دانشمند زبان شناس آلمانی که در ماینینگن تولد یافت. وی در شهرهای بن و پراگ و ینا ( 1857 م. ) تدریس میکرد و در زبانشناسی هندواروپایی تحولی به وجود آورد و در علوم طبیعی مساعی بسیاری بکار برد و آنها را با روش داروینیسم تطبیق میکرد، ولی در این راه حد افراط را پیش گرفت. اوراست : خلاصه گرامر تطبیقی زبان هندوآلمانی ( 1861 م. )، با نهایت وضوح و سادگی در مدت 20 سال این کتاب قابل تحسین را در زبانشناسی تدوین کرد. رساله بزبان لیتوانی. تحقیق در گرامر تطبیقی ( 1848 - 1850 ). نظریه داروین و زبان شناسی ( 1863 ). وی در شهر ینا درگذشت.

جملاتی از کاربرد کلمه اشلایخر

در ۱۹۲۹ موسولینی به ستاد کل ارتش خود دستور داد برای تهاجم به یوگسلاوی و فرانسه طرح‌ریزی کند. در ژوئیه ۱۹۳۲ وی نامه ای به وزیر دفاع آلمان کورت فن اشلایخر نگاشت که در آن یک اتحادِ ضد فرانسویِ ایتالیایی_آلمانی را پیشنهاد نمود؛ پیشنهادی که اشلایخر به آن واکنش مطلوبی داد اما بدین شرط که آلمان ابتدا نیازمند تسلیح مجدد است. در پایان ۱۹۳۲ و ابتدای ۱۹۳۳ موسولینی طرحی کشید تا یورشی غافلگیر کننده بر ضد فرانسه و یوگسلاوی که در اوت ۱۹۳۳ انجام می‌گرفت، اجرا کند.
در ژوئیه ۱۹۳۲ وی نامه ای به وزیر دفاع آلمان کورت فن اشلایخر نگاشت که در آن یک اتحادِ ضد فرانسویِ ایتالیایی_آلمانی را پیشنهاد نمود؛ پیشنهادی که اشلایخر به آن واکنش مطلوبی داد اما بدین شرط که آلمان ابتدا نیازمند تسلیح مجدد است.