اشقرار

معنی کلمه اشقرار در لغت نامه دهخدا

اشقرار. [ اِ ق ِ ] ( ع مص ) سرخ سپید شدن. ( منتهی الارب ). اشقر شدن. ( اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه اشقرار

و اين آيات به طورى كه ملاحظه مى كنيد آزمايش راشامل تمامى جهات انسان مى داند، چه اصل وجودش (نبتليه )، و چه اجزاى وجودش (و جعلناهسميعا بصيرا)، و چه جهات خارج از وجودش و به نحوى مرتبط به وجودش نظير اولاد،ازواج و عشيره ، اصدقا، مال ، جاه ، و تمامى ، چيزهائى كه به نحوى مورد استفاده اشقرار مى گيرد، و همچنين چيزهائى كه در مقابل اين امور قرار دارند ازقبيل : مرگ ، كورى ، كرى ، مرگ اولاد، ازواج ، عشيره ، دوستان ، فقر، نداشتن و يا از دستدادن مقام ، شكستن و سوختن وسايل مورد حاجت ، وامثال آن از مصائبى كه متوجه او مى شود، و سخن كوتاه اينكه اين آيات تمامى آنچه ازاجزاى عالم و احوال آن ارتباطى با انسان دارد فتنه انسان دانسته همه را وسيله اى مى داندكه از ناحيه خدا و براى امتحان او درست شده است .
كتاب حاضر گلچينى از اين درسهات كه از آن چهارده نور چهارده نور مقدس به منصهظهور در آمده است تا همگان بتوانند در هر يك از مقاطع فكرى سنى ، زمانى و مكانى آنبهره گيرند. اميد است اين قدم كوچك مورد قبول خداى بزرگ و چهارده نور برگزيده اشقرار گيرد.
از ديگر تفاوت هاى فاحش بين شهرهاى يهودى و شهرهاى عربى اين است كه ادارهشهرهاى يهودى براساس طرح هاى همه جانبه و با همكارى سازمان هايى نيمه دولتىمانند آژانس يهود، صندوق ملى يهود و جنبش ‍ صهيونيستى مهاجرين صورت مى گيرد. دراين طرح ها به طور قطع پيش ‍ بينى هاى لازم جهت ايجاد تاسيسات زيربنايى به منظورتامين خدمات پزشكى انجام مى پذيرد. دولت تنها 2بودجه ى درمان را به اعراب اختصاص مى دهد و مابقى را براى يهوديان هزينه مى كند.از اين جا به عمق بى توجهى دولت نسبت بهمسايل پزشكى اعراب پى مى بريم . پزشكان عرب اغلب در مطب هاى خصوصى كارميكنند و از دسترسى به تازه ترين يافته هاى علمى و جديدترين دستاوردهاى صنايعپزشكى كه صندوق بيماران هستدروت در اختيار پزشكان و مراكز درمانى تابعه اشقرار مى دهد، محرومند، دررشته هاى داروسازى ، دندان پزشكى و روان درمانى ومشاغل نيمه پزشكى افراد عرب به ندرت يافت مى شوند. از مجموع 76 شهر 5 تا 20هزار نفرى در اسراييل ، 20 شهر فاقد امكانات دندان پزشكى و روان درمانى مى باشندكه 19 شهر آن عرب نشين است .
و به نظر ما اين معنا ضرورى و بديهى است كه اينكمال براى انسان به تنهايى دست نمى دهد براى اينكه حوائج زندگى انسان يكى دوتانيست و قهرا اعمالى هم كه بايد براى رفع آن حوائج انجام دهد از حد شمار بيرون استدر نتيجه عقل عملى كه او را وادار مى سازد تا از هر چيزى كه امكان دارد مورد استفاده اشقرار گيرد استفاده نموده و جماد و نبات و حيوان را استخدام كند، همينعقل عملى او را ناگزير مى كند به اينكه از اعمال غير خودش يعنى ازاعمال همه همنوعان خود استفاده كند.