اسناف

معنی کلمه اسناف در لغت نامه دهخدا

اسناف. [ اِ ] ( ع مص ) درپیش شدن. ( زوزنی ). پیش شدن شتر یا اسب ، جماعت شتران و اسبان را. ( منتهی الارب ). در پیش شدن اسب. ( تاج المصادر بیهقی ). || اسناف امر؛ استوار کردن کار. محکم کردن کار. || اسناف برق و سحاب ؛دیده شدن هر دو قرین یکدیگر: اسنف البرق و السحاب ؛ دیده شدند هردو بهم قرین. || اسناف بعیر؛ پیش کردن شتر گردن خود را برای رفتن. ( منتهی الارب ). || سِناف بر شتر بستن. سناف برای شتر ساختن. سناف بستن بر شتر. ( منتهی الارب ). محکم بکردن بربند اشتر. ( تاج المصادر بیهقی ). || اسناف ریح ؛ سخت وزیدن باد و برانگیختن غبار. ( منتهی الارب ).
اسناف. [ اَ ] ( اِخ ) قلعه ایست در یمن از مخلاف سنحان. ( معجم البلدان ).

جملاتی از کاربرد کلمه اسناف

در ایالات متحده کسی که یک نامه تجاری ناخواسته دریافت کند که آن را دارای محتوای پورنوگرافی (یا به شکلی دیگر اهانت‌آمیز) بپندارد، می‌تواند با درخواست دادن به خدمات پستی ایالات متحده آمریکا چه در برابر تمام نامه‌های یک فرستنده مشخص، چه در برابر تمام نامه‌های صریح جنسی قرار منع بدست بیاورد. افسانه‌های محلی مکرری در مورد فیلم‌های اسناف شکل می‌گیرند که طبق آن‌ها برای پورنوگرافی از قتل افراد فیلم گرفته شده‌است. با وجود فعالیت گسترده برای اثبات حقیقت این شایعات، مقامات اجرایی رسمی قانون هنوز چنین چیزی پیدا نکرده‌اند.