اسم صوت
معنی کلمه اسم صوت در دانشنامه اسلامی
"اسم صوت" در اصطلاح ادیبان عرب، لفظی را گویند که به وسیله ی آن صوتی حکایت می شود و یا غیر عاقلی (و آنچه در حکم غیر عاقل است همچون کودکان.) را به جهت طلب شیء از آن، صدا می زنند (بدون احتیاج به شیء دیگری در رساندن مراد همچون اسم فعل که به حسب ظاهر در رساندن مراد نیازمند شیء دیگری نیست به خلاف حرف ندا در خطاب غیر عاقل که ذکر مقصود از ندا بعد از آن ضروری است.) و یا بدون وضع دلالت بر حالتی در نفس متکلم دارد. مانند لفظ "طَقْ" در حکایت صدای برخورد سنگ . (مثال دو قسم دیگر اسم صوت (صدا زدن غیر عاقل و دلالت بر حالتی در نفس متکلم) در اقسام اسم صوت مورد بررسی قرار می گیرد.)
وجه نامگذاری
از آن جا که منظور از " اسم " علامت، نشانه یا هیأتی است که دلالت بر شیء دیگری (مسمّا) داشته و آن را معین و از غیر آن متمایز می سازد (به عنوان مثال لفظ " بلبل " دلالت بر پرنده ی خاصّی داشته و آن را از سایر پرندگان متمایز می کند؛ از این رو می توان گفت: "البلبل اسمٌ لِلطائر الخاص".) و به لحاظ این که اسم صوت در معنای اصلی خود دلالت بر صوت محض دارد، می توان گفت لفظ "طَقْ" را از آن جهت "اسم صوت" نامیده اند که علامت، نشانه و یا هیأتی است که دلالت بر صوت معین (صدای برخورد سنگ) دارد؛ از این رو مقصود از اسم صوت، "اسمٌ لِصوتٍ معینٍ" خواهد بود.بعضی عدم وضع برای معنایی در اصل را، وجه نامگذاری این الفاظ به "أصوات" بیان کرده اند به خلاف سایر اقسام کلمه که از جنس صوت هستند اما در اصل برای معنایی وضع شده اند.
جایگاه
رویکرد ادیبان عرب در تبیین مبحث "اسم صوت" این است که آن را بعد از مبحث " اسم فعل " آورده اند؛ از این رو جایگاه اسم صوت را می توان همان جایگاه اسم فعل دانست. بعضی (همچون ابن حاجب در " الکافیة ") اسم صوت را بعد از باب " توابع " و در ضمن اسم های مبنی آورده و بعضی دیگر آن را با عنوانی مستقل بعد از باب "توابع" در کنار مباحث "اسم فعل"، " تحذیر " و " اغراء " ذکر کرده اند.ذکر این نکته قابل توجه است که اسم صوت، عامل و معمول واقع نمی شود؛ از این رو آن دسته از ادیبانی که "اسم فعل" را در ضمن اسم های عامل بحث کرده اند، مبحث "اسم صوت" را بعد از "اسم فعل" ذکر نکرده اند.
اقسام
...
جملاتی از کاربرد کلمه اسم صوت
تَرَنگ/تُرَنگ [Tarang/Torang]: اسم صوت، صدای باد معده