اسلام اهل کتاب

معنی کلمه اسلام اهل کتاب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسلام اهل کتاب (قرآن). خداوند در قرآن در مورد پذیرش آیین اسلام از سوی گروهی از اهل کتاب مطالبی را بیان می فرماید که نشان دهنده این است که قرآن بر اساس وحدت معبود، وحدت دعوت همه پیامبران راستین، تسلیم بی قید و شرط در برابر فرمان حق ، و مجادله با بهترین شیوه ها نازل شده است.
قرآن کریم پذیرش آیین اسلام از سوی گروهی از اهل کتاب را چنین بیان می فرماید: «... ولو ءامن أهل الکتـب لکان خیرا لّهم مّنهم المؤمنون ... » ... و اگر اهل کتاب (به چنین برنامه و آئین درخشانی) ایمان آورند به سود آنها است (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند ... . «وإنّ من أهل الکتـب لمن یؤمن باللّه ومآ أنزل إلیکم ... » ... و از اهل کتاب، کسانی هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خود آنان نازل گردیده، ایمان دارند... . «وکذلک أنزلنا إلیک الکتـب فالّذین ءاتینـهم الکتـب یؤمنون به ومن هـؤلاء من یؤمن به ... » اینگونه، کتاب را بر تو نازل کردیم، کسانی که (پیش از این) کتاب آسمانی به آنها داده ایم به این کتاب ایمان می آورند، و بعضی از این گروه (مشرکان) نیز به آن مؤمن می شوند... .
تشبیه نزول قرآن
آری این قرآن بر اساس وحدت معبود، وحدت دعوت همه پیامبران راستین تسلیم بی قید و شرط در برابر فرمان حق ، و مجادله با بهترین شیوه ها نازل شده. بعضی از مفسران گفته اند: منظور از جمله فوق تشبیه نزول قرآن بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم به نزول کتب پیشین بر سایر انبیاء است ، یعنی همانگونه که بر پیامبران گذشته کتاب آسمانی نازل کردیم بر تو نیز قرآن را نازل نمودیم . ولی تفسیر اول دقیقتر به نظر می رسد هر چند جمع میان هر دو معنی نیز ممکن است .سپس می افزاید: (کسانی که پیش از این کتاب آسمانی به آنها داده ایم و به راستی به آن پایبند و معتقدند به این کتاب ایمان می آورند)، چرا که هم نشانه های آن را در کتب خود یافته اند، و هم محتوایش را از نظر اصول کلی هماهنگ با محتوای کتب خود می بینند. البته می دانیم همه اهل کتاب (یهود و نصاری ) به پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلّم ایمان نیاوردند، بنابراین جمله فوق ، اشاره به آن گروه مؤ منان واقعی و حقجویان خالی از تعصب است که نام (اهل کتاب ) تنها شایسته آنها است .

جملاتی از کاربرد کلمه اسلام اهل کتاب

به گفته عبدالحسین زرین‌کوب، فتح اسلامی با جنگ حاصل شد؛ اما نشر اسلام در بین مردم کشورهای فتح‌شده به زور جنگ نبود، خاصه در جاهایی که مردم از نظر اسلام اهل کتاب بودند یا در ردیف آن. یهود، نصارا، مجوس و صائبین … با وجود محدودیتی که اهل ذمه در دارالسلام داشتند، اسلام، آزادی و آسایش آن‌ها را تا حد ممکن تأمین می‌کرد و به ندرت ممکن بود بدون نقض عهدی مورد تعقیب باشند.» وی به فرهنگ ایرانی به عنوان عنصری زنده، پویا و سرشار از کارامدی، آگاهی و انسانیت می‌نگرد؛ فرهنگی که در دوره باستان، دوره اسلامی و عصر حاضر یکی از مهم‌ترین عوامل هویت‌بخش و استمراردهنده ایرانی‌بودن قلمداد می‌شود که اشاعه آن در میان اقوام و ملل دیگر به فرهنگ جهانی کمک کرد. وی در همین باره می‌گوید: آنچه ارزنده‌ترین میراث انسانیت است، در بسیاری از جنبه‌های همین فرهنگ پرمایه‌ای که هدیه این قوم و دیار است مایه دارد و من نمی‌توانم تصور کنم دنیای هست و آنچه فرهنگ ایران خوانده می‌شود در آنجا حضورش محسوس نیست؛ این فرهنگ در پی تاریخ درفش پیکار حیاتی آفرینشگران خویش بوده است و آفریننده این فرهنگ، همواره در هر جا بوده است و در هر اوضاع و احوالی سرکرده است؛ هویت خود را در سایه آن، حفظ کرده و آنجا که هر سلاحی بی اثر بوده است فرهنگ وی بقا، و دوام وی را تضمین کرده است.