استوار ساق

معنی کلمه استوار ساق در لغت نامه دهخدا

استوارساق. [ اُ ت ُ ] ( ص مرکب ) که ساق پای محکم دارد: هملّس ؛ مرد استوارساق نیک تیزرو. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه استوار ساق در فرهنگ فارسی

که ساق پای محکم دارد

جملاتی از کاربرد کلمه استوار ساق

تاکی بنای ماتم و غم باشد استوار ساقی بگو بساط نشاطی بپا کنند
این زندان به مدت ده سال (۱۳۵۲–۱۳۴۲) توسط استوار ساقی اداره می‌شد و زندانیان با اصطلاح دژ استوار ساقی از آن یاد می‌کردند. طبق اظهار نظر جواد منصوری، به خاطر ملایمت و بیطرفی استوار ساقی، گاهی به طنز زندان قزل قلعه را «هتل ساقی» (در قیاس با جهنم اوین به ریاست «استوار حسینی») می‌گفتند. در سال ۱۳۵۲ این زندان منحل و متروکه شد و کادر نظامی و اداری آن به زندان اوین منتقل شدند.