استاذسیس

معنی کلمه استاذسیس در لغت نامه دهخدا

استاذسیس. [ اُ ] ( اِخ ) رجوع به استاسیس شود.

جملاتی از کاربرد کلمه استاذسیس

استادسیس یا استاذسیس یک ایرانی(سیستانی) اهل سیستان بود که در سال ۱۵۰ هجری در خراسان ادعای پیغمبری کرد و علیه عباسیان قیام کرد. او در آغاز پیروزی‌هایی به دست آورد و سرزمین‌هایی را در خراسان تسخیر کرد ولی سرانجام در سال ۱۵۱ هجری شکست خورد و بسیاری از پیروان او کشته یا اسیر شدند.
احتمالاً در سال ۱۵۸ هجری سمرقند به دست مقنع افتاد و او خاقان ترک را به نیابت خود حکمران کرد. پس از آنکه خبر اقدامات مقنع و پیروانش به خلیفه رسید، او در سال ۱۵۹ هجری جبرئیل بن یحیی خراسانی را که در سرکوب شورش استاذسیس نقش داشت را امیر سمرقند کرد و به پیکار با مقنع و پیروانش فرستاد. چون جبرئیل به بخارا رسید، امیر بخارا از او خواست تا در سرکوب شورش نرخش او را کمک کند و در عوض او در سرکوب شورش کِش به یاری او خواهد رفت، جبرئیل بن یحیی پذیرفت و هر دو با هم به جانب نرخش رفت و به مدت ۴ ماه در آنجا به جنگ پرداخت و چند باز نیز شکست خوردند، جبرئیل با دستور حفر خندق در اطراف جایگاه شورشیان در بخارا خواستار این بود از شبیخون زدن آنان جلوگیری کند اما او توانست از طریق همین خندق به داخل قلعه نرخش نفوذ کند و با کشتن تعداد بسیاری از شورشیان به باقی اهالی با شرط‌های که در گذشته با حسین بن معاذ بسته بودند، امان داد. نکته جالب توجه این بود که حاکم نرخش بیوه زنی بود که همسرش سالها قبل توسط ابومسلم کشته شده بود.