[ویکی نور] نام کامل این اثر، عبارت است از: «استاد بشر؛ پژوهش هایى در زندگى، روزگار، فلسفه و علم خواجه نصیرالدین طوسى». کتاب حاضر از مقدمه ویراستار و متن اصلی، حاوی 25 مقاله (شامل 3 بخش: الف)- زندگی، آثار و تاریخ (چهار مقاله)، ب)- فلسفه، کلام، عرفان و حکمت عملی (نُه مقاله) و ج)- فلسفه، علم و علوم (دوازده مقاله)) تشکیل شده است. روش نویسندگان، توصیفی و تحلیلی است و آنان کوشیده اند نقش خواجه نصیرالدین طوسى را در تاریخ علم روشن کنند و این موضوع را به صورت مستند توضیح دهند. در مقدمه آقای حسین معصومی همدانی – که آن را در تاریخ بهمن 1389ش، نوشته، ولی مکان نگارشش را مشخص نکرده - بر چند نکته تأکید شده است: برخی از مطالب جالب اثر حاضر عبارت است از: کتاب حاضر، علمی و مستند است و نویسندگان و مترجمان، ارجاعات و استنادات و توضیحات خود را به دو صورت (درون متنی و پاورقی) آورده اند.
جملاتی از کاربرد کلمه استاد بشر
در اين عالمى است صاحب اين همه كتاب در حكم ، فلسفه ، عرفان ، رياضيات ، فقه واصول ، علوم غريبه ، معمارى و هندسى ؛ و بنا كننده رصد خانه مراغه و صاحب زيجايلخانى ، و بالاخره خواجه نصيرالدين طوسى و استاد بشر و استادكل فى الكل . اما در پيشگاه امام هفتم اين طور وصيت مى كند كه روى قبرش بنويسند. او مىداند:
و اين عالمى است صاحب اين همه كتاب در حكمت ، فلسفه ، عرفان ، رياضيات ، فقه واصول ، علوم غريبه ، معمارى و مهندسى و بنا كننده رصد خانه مراغه و صاحب زيجايلخانى و بالاخره خواجه نصير الدين طوسى و استاد بشر و استادكل فى الكل . اما در پيشگاه امام هفتم اين طور وصيت مى كند كه روى قبرش بنويسند.(11)
خواجه ابوجعفر، نصرالدين ، محمد بن حسن طوسى ملقب به استاد بشر، دانشمندى بودجامع الاطراف كه بر بيشترينه علوم عصر خود احاطه و در پاره اى از آنها سمت پيشوايىو تقدم داشت . محققان او را استادالبشر و عقل حادى عشر خوانده اند، و متعصبان مخالف از اوبه عنوان نصير الالحاد ياد كرده اند. تولدش بهسال 597 ه ق و 1251 م . در طوس خراسان بود و مرگش بهسال 672 ه ق و 1274 م . در بغداد. محل دفن او، مشهد كاظمين عليهاالسلام و پاى قبر منوّرامام موسى كاظم عليه السلام است . آورده اند چون به هنگام مرض ، از مرگ خود با خبرگشت و اميد از زندگانى ببريد، گفتند مناسب است او را در جوار على عليه السلام بهخاك سپارند، ولى خواجه گفت : ((مرا شرم آيد كه در جوار اين امام بميرم و از آستان اوبه جاى ديگر برده شوم .)) پس او را همان جا دفن كردند و در جلوى لوح مزارش اين آيهكريمه را نوشتند كه : و كلبهم باسط ذراعيه بالوصيد: و سگشان دو دستخويش را بر درگاه گشاده است .))(183)