از پرور

معنی کلمه از پرور در لغت نامه دهخدا

( آزپرور ) آزپرور. [ پ َ وَ ] ( نف مرکب ) آزآور.

معنی کلمه از پرور در فرهنگ فارسی

( آز پرور ) آز آور

جملاتی از کاربرد کلمه از پرور

محمدسلطان اظهارات حسین منصور دامغانی را جداً تکذیب کرد و گفت مرقومهٔ امیر روی رف خانهٔ من موجود است. اگر امیر باور ندارند، می‌توانند یکی از نوکرها را بفرستند که نامه را بیاورد. یکی از نوکرها با محمدسلطان رفتند و عین نامه را آوردند. امیر خیلی متأثّر شد، اما تأسّف فایده‌ای نداشت. برای حمل بنه و اثاثیهٔ غارت شده از پرور مأمورینی به اطراف فرستاده شده بود که مال را بیاورند. در قریه زیارت نزدیکی پرور که مدفن امامزاده‌ای است، از سیّدی که متولی امامزاده بود، مادیانی آورده بودند و محمولات را قبل از صبح بار کرده بود و از پرور رفته بود. دو ساعت از روز برآمده بود که امیر می‌خواست از پرور حرکت کند. صاحب مادیان آمد و در منزل امیر نشست و مادیانش را مطالبه کرد. امیر توسط عباس‌خان ناصرلشکر دامغانی به سیّد پیغام فرستاد که مادیان تو را بنه بار کرده‌اند و برده‌اند، از بین راه مادیان تو را برمی‌گردانند، از اینجا برو. سیّد باور نکرد، یا می‌خواست شخصاً با امیر گفتگو کند و شاید هم توقع انعام داشت.