اریاب. [ اَرْ / اِرْ ] ( اِخ ) قریه ای است بیمن از مخلاف قَیظان ، از اعمال ذی جبلة. اعشی راست : و بالقصر من اریاب لو بت لیلةً لجاءَک مثلوج ٌ من الماء جامدٌ.( معجم البلدان ).
جملاتی از کاربرد کلمه اریاب
ادای حق هر شئی بدینسان عدالت باشد اریابی تو آسان
پس اریابی در اسماء سر ویرا ز کل شیء بینی کل شیی را