ارباء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ رَبْو. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به ربو شود. ارباء. [ اَ رِب ْ با ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ربیب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ربیب شود. ارباء. [ اِ ] ( ع مص ) زائد گرفتن از آنچه که داده باشد. || فزون گردانیدن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || افزون شدن. افزون شدن بر کسی. || بیزار کردن و ناراحت نمودن. ( از اقرب الموارد ). || داخل «رُبی »، یعنی زمین مرتفع شدن. ارباء. [ اُ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَریب. ( دهار ). رجوع به اَریب شود.
جملاتی از کاربرد کلمه ارباء
در آيه شريفه ، (ارباء صدقات ) و (محق ربا) رامقابل يكديگر قرار داده ، در سابق هم گفتيم كه ارباء صدقات و نمو دادن آن مختص بهآخرت نيست بلكه اين خصيصه هم در دنيا هست و هم در آخرت در نتيجه از مقابله نامبرده مىفهميم كه محق ربا نيز هم در دنيا هست و هم در آخرت .
مؤ لف : اين روايت بطوريكه ملاحظه مى كنيد منظور از (محق ) نقصان را به (محق )تشريعى تفسير كرده و مى فرمايد هر چند مال در نزد رباخوار زياد مى شود، اما شرعامال او نيست و تصرفش در آن اموال حرام است درمقابل ربا صدقه قرار دارد كه منظور از ارباء و زياد شدن آن زياد شدن تكوينى است واين با بيان قبلى ما (كه گفتيم : محق در آيه عموميت دارد) منافاتى ندارد.
كلمه (محق ) به فتحه ميم و سكون حاء و قاف مصدرفعل (يمحق ) و به معناى نقصان پى درپى است بطوريكه آن چيزى كه محق مى شودتدريجا فانى شود و در مقابل كلمه ارباء كه مصدرفعل (يربى ) است به معناى نمو و رو به زيادت نهادن و كلمه (اثيم ) به معناىصاحب اثم است و در سابق ، معناى اثم گذشت .
حال با توجه به اين مطالب ، انسان در مى يابد كه محق ربا و ارباء صدقات درصورتى كه در يك فرد باشد با ربا و صدقات اجتماعى اختلاف دارند رباى انفرادى غالبا صاحبش را هلاك مى كند و تنها بيست درصد ممكن است به خاطرعوامل خاصى از شر آن خلاصى يابد و ساحت زندگيش به فنا و مذلت تهديد نشود ولى در رباى اجتماعى كه امروز در ميان ملل و دولتها رسميت يافته و بر اساس آن قوانين بانكى جعل شده بعضى از آثار سوء رباى فردى را ندارد چون جامعه به خاطر شيوع ورواج آن و متعارف شدنش از آن راضى است و هيچ به فكر خطرها و زيان هاى آن نمى افتدولى در هر صورت آثار وضعى آن كه عبارت است از تجمع ثروت و تراكم آن از يكطرف و فقر و محروميت عمومى از طرفى ديگر.