معنی کلمه اجلب در دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
جلب (۲ بار)
«أَجْلِب» از مادّه «اجلاب» در اصل «جلبه» به معنای فریاد شدید است; و «اجلاب» به معنای راندن و حرکت دادن با نهیب و فریاد می باشد. و این که در بعضی از روایات، از «جلب» نهی شده، یا به معنای آن است که مأمور جمع آوری زکات به هنگامی که برای گرفتن حق شرعی به چراگاه ها می رود نباید فریاد بزند و چهارپایان را در چراگاهشان وحشت زده کند. و یا اشاره به مسابقه اسب سواری است که هیچ یک از شرکت کنندگان در مسابقه، نباید به مرکب دیگری فریاد زند تا خودش پیشروی کند.
جلبه: صیحه. اجلاب: راندن با صیحه (مجمع البیان) راغب جلب را راندن و اجلاب را صیحه زدن با قهر گفته است . استفزار: بلند کردن به سرعت و به کاری وادار کردن به آسانی. رجل: به فتح اوّل و کسر دوّم جمع راجل. (پیادگان) خیل: اسبان و مجازا به سوارها اطلاق میشود. آیه درباره اعطاء قدرت به شیطان از جانب خداست درباره اضلال مردم. یعنی هر که از آن را میتوانی با صدا و دعوتت به گناه بر خیزان و با سواران و پیادگانت بر آنها صیحه بزن (برای سوق به گناه) و در اموال و اولاد با آنها شریک شو . گویا بعضی از یاران و اعوان شیطان در وسوسه خیلی سریع اند و بعضی کمتر از آنها. لذا اولّیها به سواران و دوّمیها به پیادگان تشبیه شدهاند رجوع شود به «شیطان». . جلابیت جمع جلبات و در معنی آن اختلاف هست. راغب آن را پیراهن و روسری گفته (قمیص و خمار) مجمع البیان در لغت فرموده:روسری زن که وقت خروج از منزل سر و صورتش را با آن ملحفه (چادر مانند) گفته. ابن اثیر در نهایه آنرا چادر و رداء معنی کرده و میگوید: گفته شده مانند چارقد و مانند ملحفه است. در قاموس هست که آن پیراهن و لباس گشاد کوچکتر از ملحفه یا چیزی است مثل ملحفه که زن لباسهای خود را به آن میپوشاند یا آن ملحفه است . در نهج البلاغه هست: «سَتَرَنی عَنْکُمْ جِلْبابٌ الدّینِ» خطبه 4 جلبات دین مرا از شما مستور کرد و ایضاً (حکمت112) هر که ما اهل بیت را دوست دارد برای فقر لباسی آماده کند و ایضاً به بعضی از عمّالش مینویسد: «فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْباباً مِنَ اللّینِ»نامه: 19 به جهت مردم لباسی از نرمی به پوش . با این قرائن و آنچه از نهایه و صحاح و قاموس نقل شد میشود گفت: جلباب ملحفه و لباس بالائی و چادر مانند است نه فقط روسری و خمار معنی آیه این است: ای پیغمبر به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو لباسهای چادر مانند خود را با آن جمع و جور کنند و جلبات را طوری از خود دور نگاه ندارد و بدن خود را از آن بیرون نکنند که پوشیدن آن مانند نپوشیدن باشد. از ماده جلب فقط دو صیغه فوق در قرآن هست .