اجسم

معنی کلمه اجسم در لغت نامه دهخدا

اجسم. [ اَ س َ ] ( ع ن تف ) جسیم تر. || ( ص ) تناور. || بزرگ. ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه اجسم

الرابع : يا معاقبه است ، اگر منفعتى در او نياورده باشد، يا معاقبه است اگر ضررىوارد آورده باشد. معنى عقاب انداختن اوست نفس خود را به رياضات شديده شرعيه ،مثل روزه گرفتن در تابستان ، يا پياده سفر حج كردن براى كسى كه به هلاكت نمىافتد، و امثال اينها كه توسن نفس سركش ‍ را به اندك زمانى مطيع و رام گرداند. والحاصل انه لو منعتك القساوه من التاثير فى المواعظ الشافيه ، و رايت الخسران فىنفسك يوما، فاستعن عليها بدوام التهجد و القيام و كثره الصلوه و الصيام و قلهالمخالطه و الكلام و صله الارحام و اللطف بالايتام ، و واظب على النياحه البكا و اقتدبابيك ادم و امك حوا و استعن بارحم الراحمين وتوسل باكرم الاكرمين ، فان مصيبتك اعظم و بليتك اجسم ، و قد انقطعت عنكالحيل و زاحت عنك العلل ، فلا مذهب ، و لا مطلب ، و لا مستغاث ، و لا ملجا الا اليه تعالى ،فلعله يرحم فقرك و مسكنتك و يغيثك و يجيب دعوتك ، اذهو يجيب دعوه المضطرين اذا دعاه ، ولا يخيب رجا من امله اذا رجاه و رحمته واسعخه ، و اياديه متتابعه و لطفه عميم ، و احسانهقديم ، و ه . بمن رجاه كريم اللهم آمين .
چهارمین گزارش کنسرسیوم زوال عقل با اجسم لویی که در سال ۲۰۱۷ برگزار شد؛ معیارهای تشخیصی را برای DLB احتمالی مشخص نمود و پیشرفت‌های تشخیصی و معیارهای جدیدی را نسبت به کنسرسیوم سوم (در سال ۲۰۰۵) تعیین کرد.[توضیح ۳] معیارهای مشخص شده در سال ۲۰۱۷ بر اساس ویژگی‌های بالینی ضروری، اصلی، حمایتی و نشانگرهای زیستی-تشخیصی تنظیم شده‌است.