اتقن
معنی کلمه اتقن در دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
تقن (۱ بار)
تعبیر به «اتقان» از مادّه «تقن» که به معنای منظم ساختن و محکم نمودن است نیز تناسب با زمان برقراری نظام جهان دارد; نه زمانی که این نظام فرو می ریزد، و متلاشی و ویران می گردد.
اتفاق: محکم کردن. ، کار خدا است چنان خدائی که هر چیز را محکم کرده است.
جملاتی از کاربرد کلمه اتقن
هر چه كه در خلقت دل رباى نظام احسن عالم به وقوع پيوست به اندازه معين يعنى به حدو صوتى حساب شده است كه در نگارستان جهان هر نقش آن باندازه شايسته و بايسته وبسنده و مهندسى شده آفريده شده است كه زيباتر از آن تصور شدنى نيست ، احسنكل شى خلقه و اتقن كل شى ء خلقه . و هر كلمه وجودى را به وفق عين ثابتش در هرعالم از اوج عرش تا حضيض فرش ، صورتى خاص و حكمى خاص است و هر يك براساس ادب و حد خاص آفريده شده است كه در بحث قضاء و قدر اين مطلب شريف بيشترخودش را نشان مى دهد و بهتر مى توان به تماشاى چهره دلرباى آن پرداخت انشاء الله .
شكى نيست كه خداى حكيم را در نظام وجود اعم از نظام تكوين و نظام تشريع مختارات ومنتخبات و برگزيده هائى است كه همه بر طبق حكمت و مصلحت و مبانى نفس الامريه است وهمه بر ملاك فضيلت و شرافت است و رعايت انتخاب اشرف فالاشرف وافضل فالافضل در تعين و تحقق آنها گرديده است و اين قانون حكيمانه در تمام نظاموجود و ايجاد و در كل نظام تكوين و تشريع جارى است و نظام اتقن كيانى از نظام
وجه اينكه تخريب و ويرانى عالم - با پيدايش قيامت - را صنع متقن خودخواند(صنع الله الذى اتقن كل شى ء)
(قال على عليه السلام : من اكثر الفكر فيما تعلم اتقن علمه و فهم ما لم يكن يفهم )(1086)
آن هنگام حضرت نوح به زبان سريانى گفت : يا مارى اتقن يعنى : پروردگارااصلاح كن .
2 بيان توحيد و يگانگى خداوند متعال و ايجاد ابداعى او نظام احسن اتقن را
در اين هنگام ، نوح (ع ) به زبان سريانى فرمود: يا مارى اتقن يعنى : (پروردگارا!اصلاح كن ).