ابوالمهری

معنی کلمه ابوالمهری در لغت نامه دهخدا

ابوالمهری. [ اَ بُل ْ ؟ ] ( اِخ ) خالدبن مخلد. رجوع به خالد... شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ابوالمهری

این دشمنی تا جایی بود که محمد تقی از یکی از اصحابش به نام اسحاق انباری خواست دو تن از غلات به نام‌های ابوالمهری و ابن ابی‌الزرقاء را به قتل برساند. محمد بن ابی‌زینب از سران غالیان و برخی از یارانش هم مورد لعن محمد تقی قرار گرفتند..