ابو معروف

معنی کلمه ابو معروف در لغت نامه دهخدا

ابومعروف. [ اَ م َ ] ( اِخ ) جعفربن کیسان. محدث است.
ابومعروف. [ اَ م َ ] ( اِخ ) محمد اول. سومین از پادشاهان بنی مرین مراکش ( 637 - 642 هَ. ق. ).

معنی کلمه ابو معروف در فرهنگ فارسی

از پادشاهان بنی مرین مراکش

جملاتی از کاربرد کلمه ابو معروف

الخرومی در یک خانواده بدوی در نقب بزرگ شد و در زمینه دامداری کار می‌کرد. وی در روستای شقیب السلام زندگی می‌کرد و از ۱۹۷۹ درآنجا اقامت داشت، او تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه جث در مثلث شمالی به پایان رساند. او مدرک کارشناسی خود را در فیزیک در دانشگاه عبری اورشلیم به پایان رسانده و سالها تحصیلات خود را در زمینه آموزش فیزیک در سیستم آموزشی عرب انجام داده‌است. در سال ۲۰۰۴ او به عنوان رئیس شورای محلی روستای شقیب السلام انتخاب شد و این پست را تا سال ۲۰۰۸ بعهده داشت. از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ او ریاست دفتر سیاسی دفتر جنبش اسلامی بعهده داشت و پس از آن به معاون رئیس‌جمهور مجلس عربی برگزیده شد. او از سال ۲۰۰۰ به عنوان عضو شورای محلی شقیب السلام خدمت کرده‌است. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸، عضو کمیته ملی برنامه‌ریزی و ساخت و ساز بود. قبل از پیوستن به کنست، او به عنوان رئیس کمیته اجرایی عرب کار می‌کرد. در سال ۲۰۱۵، او در لیست مشترک ۱۵ انتخاب شده بود، او پس از استعفای نماینده مجلس عبدالله ابو معروف در ۱۱ اوت ۲۰۱۷، مطابق توافق چرخشی میان طرفین تشکیل لیست مشترک، کارش را شروع کرد.