ابن قدامه. [ اِ ن ُ ق ُ م َ ] ( اِخ ) رجوع به ابوجعفربن قدامه شود. ابن قدامه.[ اِ ن ُ ق ُ م َ ] ( اِخ ) رجوع به قدامةبن جعفر شود. ابن قدامه. [ اِ ن ُ ق ُ م َ ]( اِخ ) رجوع به زائدةبن قدامه و جعفربن قدامه شود. ابن قدامه. [ اِ ن ُ ق ُ م َ ] ( اِخ )ابوعمر محمدبن احمد مقدسی. حافظ و محدث و فقیه و خطیب در جامع جبل. او به سال 607 هَ.ق. وفات یافت. ابن قدامه. [ اِ ن ُ ق ُ م َ ] ( اِخ ) موفق الدین ابومحمد عبداﷲبن احمدبن محمدبن قدامةدمشقی. محدث و فقیه حنبلی. مولد او در 541 هَ.ق. به دمشق و وفات در 620. برای کسب علم سفرهای بسیار کرد و سپس در بغداد اقامت گزید. از کتب اوست : کتاب البرهان. کتاب المغنی فی الفقه. کتاب المقنع. کتاب العمده. کتاب ذم التأویل. مسألةالغلو. قنعةالادیب و غیرها. ابن قدامه. [ اِ ن ُ ق ُ م َ ] ( اِخ ) ابومحمد شمس الدین عبدالرحمن بن محمد، برادرزاده موفق الدین عبداﷲبن احمد. او نزد عم خویش و دیگر علما تحصیل علم وادب کرده و شرحی بر کتاب المقنع عم خود نوشته است. مولد او به سال 597 هَ.ق. و وفات در 682 بوده است. ابن قدامه. [ اِ ن ُ ق ُ م َ ] ( اِخ ) شمس الدین محمدبن احمد. فقیه حنبلی نحوی و محدث و مورخ. از کتب اوست : شرح تسهیل ابن مالک و تاریخ خوارج و تلخیص احادیث الاحکام ابن دقیق. وفات او744 هَ.ق. بوده است.
معنی کلمه ابن قدامه در فرهنگ فارسی
محدث و فقیه حنبلی
معنی کلمه ابن قدامه در دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائره المعارف معارف و معاریف است شیخ قاضی ابوالمعالی احمد (م 486 ق) فرزند علی بن قدامه انباری، از اعاظم علمای شیعه و فحول فقهای امامیه. از شاگردان شیخ مفید و علم الهدی شریف مرتضی و سید رضی بود. سپس کرسی فتوای شهر انبار را به خود اختصاص داد و قاضی القضات آن سامان شد. یاقوت حموی در معجم الادباء او را از علمای مشهور زمان خویش و از قضات بزرگ شهر انبار معرفی میکند. از مؤلفات وی کتاب علم القوافی و کتاب النحو است. قاضی عمادالدین حسن بن محمد استرآبادی قاضی ری و شیخ ابوالسعادات احمد بن ماصوری از وی اجازه نقل روایت داشتند. سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف.
جملاتی از کاربرد کلمه ابن قدامه
در كتاب مغنى ابن قدامه آمده كه ابن عباس ضمن سخنرانى خود گفت : متعه همانند مردار وگوشت خنزير مى باشد. پيغمبر آن را حلال كرده بود، اما بعد نسخ آن ثابت شده است(848)!
احمد بن حنبل حديث فوق را صحيح نمى دانست و جماعتى از حفاظاهل سنت ، اين مطلب را از او نقل كرده اند كه مى توان به ابن امير الحاج در كتاب التقريرو التحبير و ابن قدامه در كتاب المنتخب و صاحب التيسير فى شرح التحرير اشاره كرد.
در زمان قباد همگام با اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، روند توسعه ایجاد شهرها سرعت گرفت و در نقاط مختلف ایران شهرهای جدیدی ساخته شد. ابن خردادبه و ابن قدامه که در قرن هشتم هجری از سرزمین عراق سخن راندهاند، گویند عراق مشتمل بر دوازده استان است؛ بنا بر این تقسیمبندی هنوز چهار استان آن به نام قباد نامیده میشد که عبارت بودند از استان سوم به نام «شاد قباد» و استان دهم و یازدهم و دوازدهم که به ترتیب به نام استان «به قباد بالا» و «به قباد میانه» و «به قباد پایین» نامگذاری شده بودند.
589- المغنى ابن قدامه ، ج 7، ص 301، باب تسمية الفى ء والغنيمة ، تاءليفموفق الدين ابو محمد عبدالله بن احمد بن محمود بن قدامه كه درسال 630 هجرى درگذشته است .
9- ابن قدامه ، موفق الدين عبدالله بن احمد مقدسى حنبلى (متوفاى 620) وى فصلى دركتاب خود پيرامون استحباب زيارت قبر پيامبر گشوده و دو حديث معروف (ابن عمر) رادرباره زيارت آن حضرت نقل كرده است .(40)
ج حديث نبوى : ((قالَ رَسُولُ اللّه صلّى اللّه عليه و آله مَنْ حَكَمَ بَيْن اثْنَيْن فَتَراضيابه فَلَمْ يَعْدِلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللّهِ تعالى )) (مغنى / ابن قدامه 11/484 / بهنقل از جواهر 40/25).
ابن قدامه در كتاب المغنى بعد از آوردن روايتى كه ابوبكر خمس را به سه قسمت تقسيمكرده است مى نويسد:
باید ازدواج مسیار را پدیدهای جدید توصیف کرد که عربهای سنی مذهب ساکن حاشیهٔ خلیج فارس و برخی مناطق مانند منطقهٔ تمیم عربستان، آن را ابداع کردند؛ اما عدهای دیگر آن را دارای سابقهٔ تاریخی میدانند و به نوعی ازدواج؛ که ابن قدامه در کتاب مغنی توصیف کرده، استناد میکنند: «مردی که در ازدواج با زنی شرط نماید در هر هفته یک شب نزد وی باشد یا در ازدواج دیگری شرط کند که در هر ماه پنج یا ده درهم به زوجه نفقه بدهد یا شرط نماید روزهای مشخصی از ماه به ملاقات وی رود.»[نیازمند منبع]برخی هم آن را به ازدواج نهاریات و لیلیات (روزانه یا شبانه) تشبیه میکنند که فقهای قدیمی در مورد آن بحث کرده و در مورد صحت یا بطلان آن اختلاف داشتند، در ازدواج نهاریات یا لیلیات «مرد با زنی ازدواج میکند که شب در خارج از منزل کار میکند و روز نزد شوهر میرود یا روز کار میکند و شب به منزل نزد شوهر میرود.»[نیازمند منبع]
همچنين در كتاب المغنى ابن قدامه آمده است كه از ابن عباسنقل شده كه ازدواج موقت جايز است و بر اين گفته بيشتر اصحاب او، چون طاووس و عطاء،متفق مى باشند. ابن جريج هم همين مطلب را آورده ، و از ابوسعيد خدرى و جابر - بنعبدالله نيز همين مطلب نقل شده و شيعه را نيز همين عقيده است . زيرا كه ثابت شده پيامبرخدا (ص ) چنين فرموده و به آن فرمان داده است (831).