ابن عیشون

معنی کلمه ابن عیشون در لغت نامه دهخدا

ابن عیشون. [ اِ ن ُ ؟ ] ( اِخ ) الحاج ابوعامر. از شعرای اندلس در مائه ششم هجری ، معاصر با فتح بن خاقان. و فتح بن خاقان بعض اشعار او را در قلائدالعقیان آورده است.

جملاتی از کاربرد کلمه ابن عیشون

در بهار سال ۲۷۴ ه‍.ق منذر شخصاً جهت سرکوبی شورش به طرف منطقه قبره حرکت کرد و آنجا را گشود و سپس دژ بابوستر مقر اصلی ابن حفصون را در محاصره گرفت در همین زمان به ارشدونه حمله برد و آنجا را تسخیر کرد. ابن عیشون حاکم ارشدونه و انصارش را اسیر کرد و به قرطبه فرستاد و در آنجا اعدام کرد. همچنین به چند دژ و شهر در کوه باغه که تحت رهبری بنی مطروح از متحدان ابن حفصون بود حمله برد و آنجا را فتح کرد و رهبرانشان را در قرطبه اعدام کرد.