ابن صبح

معنی کلمه ابن صبح در لغت نامه دهخدا

ابن صبح. [ اِ ن ُ ص ُ ] ( ع اِ مرکب ) آفتاب. || روز. || خورشید. || حرامزاده. ( مهذب الاسماء ). ابن عجل. ابن الصبح.

معنی کلمه ابن صبح در فرهنگ فارسی

خورشید روز حرامزاده

جملاتی از کاربرد کلمه ابن صبح

امام على (عليه السلام ) براى پيشگيرى از تضعيف رويه سربازانش لباس ‍ يكى ازسربازان خود را به تن كرد و شخصا به ميدان رفت و ابن صبح را كشت ، سربازديگرى از سپاه شام به ميدان آمد، آنهم كشته شد، نفر سوم نيز به جنگ آمد او هم توسط تيغ كافر كش على (عليه السلام ) به خاك افتاد.